سلامت معنوی



بستر سلامت معنوی

 

پایه ی اصلی برای تحقق"سلامت معنوی" ، ایمان و داشتن اعتقادات صحیح است و پس از آن اعمال صالحی که در سایه ی ایمان انجام شود

 

ایمان ، زمینه ی بینشی ، نسبت به خداوند ، انسان و جهان را در وجودِ انسان فراهم نموده و جهان بینی خاصی را نسبت به هستی برای انسان ایجاد می نماید

 

بینشی که در پرتو ایمان ، تحقق می یابد ، بر روی گرایش ها ، تمایلات و علایق انسان تأثیر گذاشته و انسان را از امور زیانبار چه از جهت مادی وچه از جهت معنوی دور می نماید ، و این امر زمینه تحقق "سلامت معنوی" را برای انسان فراهم می آورد

 

سلامت معنوی موضوعی است که در وجودِ انسان شدت و ضعف می یابد ، به این معنا که هر چه ایمان  انسان افزایش یافته و بینش بهتری نسبت به زندگی پیدا کند و از سوی دیگر ارتباط مناسبی با خداوند ، خویشتن ، مردم و مخلوقات داشته باشد ، سلامت معنوی در وجودِ انسان به سطح بالاتری ارتقاء می یابد



این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


نگرانی های انسان

  • غالباً انسان ها دارای خواسته های کوچک و بزرگی هستند که وقتی به آنها نمی رسند ، نگران شده و حال خوبشان تبدیل به حال بد می شود ، و هنگامیکه به خواسته شان دست پیدا می کنند ، حال آنها خوب و خوش می گردد
  • هنگامیکه نگرانی های انسان افزایش پیدا می کند ، خود موجب به وجود آمدن اضطراب و فشارهای عصبی دیگری می شود و این امر سلامت روانی انسان را تهدید نموده و در ادامه بر سایر ابعاد سلامتِ انسان تاثیر منفی خواهد گذاشت
  • پیش بینی و پیشگیری از نگرانی ها ، به انسان کمک می کند ، تا حدّ قابل قبولی نگرانی ها را در وجود خویش کنترل و از سلامت خویش محافظت نماییم

  • با توجه به موارد ذیل ، می توان بخش مهمی از نگرانی ها و اندوه ها را در زندگی کنترل نموده ، بیشتر از سلامت مادی و معنوی خود پاسداری نماییم :

  1. کاهش دلبستگی به مادیات
  2. توجه بیشتر به ارزش های معنوی
  3. کم اهمیت دانستن ارزش های مادی
  4. توجه به ناپایدار بودن لذت های مادی


معنویت و آرامش

یکی از آثار وجود معنویت در انسان ، دست یابی به آرامش معنوی می باشد

دو نوع آرامش را می توان برای انسان تصور نمود :

آرامش مادی : که از مقدمات و عوامل مادی برای انسان حاصل می گردد ؛ مانند آرامش حاصل از استفاده از برخی از دارو ها ، برخی از نوشیدنی ها ، استراحت ، برخی از ورزش های فکری وذهنی ، کنار گذاشتن افکار آزار دهنده و منفی ، پایان یافتن برخی از مشکلات و مصائب زندگی و .

آرامش معنوی : که از مقدمات و امور معنوی برای انسان بدست می آید ؛ مانند نماز ، دعا ، نیایش ، گفتن ذکر ، تلاوت قرآن ، حضور در مکان های مذهبی چون مساجد و زیارتگاه ها ، انجام کارهای نیک با هدف وانگیزه ی الهی و .

امروزه در برخی از مکاتب ، دست یابی به هر نوع آرامشی را "معنویت" می نامند ، هر چند از مقدمات مادی و غیر معنوی بدست آمده باشد . ! ، در حالیکه آنچه شایسته نام گرفتن به "معنویت" است که از زمینه های فرا مادی و الهی نشأت گرفته باشد



 نیازهای مادی و معنوی

  • انسان همواره دارای نیاز های مختلف مادی و غیر مادی می باشد
  • نیاز های مادی ، که بیشتر به نیاز های جسمی انسان اشاره دارد؛ چون نیاز به آب ، غذا ، خواب ، مسکن و .
  • نیاز های غیر مادی که بیشتر به نیاز های روحی و روانی انسان اشاره دارد ؛ چون نیاز به علم و دانش ، مهر ومحبت و همچنین نیازانسان به عبادت ، ارتباط با خداوند و نیایش با او که از این مورد به "نیاز های معنوی" تعبیر می شود 
  • معمولاً نیاز های مادی انسان دارای نشانه هایی قابل لمس و گاه ظاهری است که از طریق آن  ، انسان می تواند برای پاسخگویی به آنها اقدام نماید ، مانند احساس تشنگی وگرسنگی که انسان را وادار به خوردن و آشامیدن می نماید ، و یا احساس درد و بیماری که انسان را به سوی دارو و درمان سوق می دهد
  • غالباً نیاز های معنوی در انسان دارای نشانه های ظاهری و مادی نمی باشد ، از این رو احساس و درک نیاز های معنوی نیازمند معرفت و شناخت و توجه به این نیاز ها می باشد که در بستر تربیت ، فرهنگ و آموزش به آنها توجه می شود ، در غیر اینصورت چه بسا تا آخر عمر ، مورد غفلت برخی از انسان ها قرار می گیرد
  • رشد وتعالی و سعادت دنیا و آخرت انسان در سایه ی توجه انسان به نیاز های معنوی ، تحقق می یابد


ارزش سلامت معنوی

  • انسان موجودی ترکیب یافته ی از جسم و روح است ؛ ویژگی جسم انسان آن است که به مرور زمان دچار فرسایش گشته و پس از مرگ تبدیل به خاک می گردد ؛ در مقابل روح انسان دچار فرسایش نگشته و با مرگ نیز به حیات خود ادامه می دهد
  • سلامت مادی مربوط به بخش مادی وجود و جسم انسان می باشد و سلامت معنوی مربوط به روح آدمی می شود
  • آنچه در وجود انسان اصالت داشته و انسانیت و ارزش آدمی به او وابسته است ، روح او می باشد و جسم انسان همچون وسیله ای در اختیار روح بوده و نقش ابزاری برای او دارد
  • بنابراین اهمیت سلامت معنوی برای انسان به منزله ی یک اصل بوده و سلامت مادی برای او همچون فرع است ؛ این سخن به این معنا نیست که نباید به سلامت مادی اهمیت داد بلکه به این معنا است که سلامت جسم انسان باید مقدمه ای برای سلامت روحی و معنوی او قرار گیرد
  • برای رسیدن به سعادت در این دنیا و جهان دیگر آنچه باید در مرکز توجّه قرار گیرد سلامت معنوی در انسان است و کسانی که از این بخش از سلامت ، غفلت می نمایند ، شاید  از یک بخش از سلامت که فرع است بهره مند بوده باشند ولی از بخش دیگر سلامت که اصل است محروم مانده اند .!



معنا گرایی

  • معنا گرایی مفهومی در نقطه مقابل ظاهر گرایی ، سطحی نگری یا حس گرایی می باشد ، معناگرایی با درون نگری ، ژرف نگری و عمق گرایی هم افق است ، معنا گرا ، به دنبال یافتن هدف ، علت و حکمت پدیده های مختلف می باشد
  • معنا گرایی می تواند عاملی برای حرکت و انگیزش انسان به سوی آرمان ها و اهداف زندگی باشد
  • معنا گرایی جهت و مسیر انسان را در زندگی  تعیین نموده  و در ارتباط نزدیک با مقوله "معنویت" است ، معناگرایی می تواند زمینه ساز انسان برای جهت گیری های معنوی و کسب معنویت باشد
  • با اعتقاد به هدفمند بودن آفرینش الهی بخش مهمی از معنا گرایی در انسان تحقق پیدا نموده  و این موضوع به انسان در "یافتن هدف زندگی" و "امید داشتن در زندگی" کمک نموده و او را از افتادن در وادی "پوچ گرایی" می رهاند ، و در مجموع ، زمینه ساز سلامت معنوی در انسان خواهد شد


کاربردِ معنویت 

  • امروزه پژوهش های بسیاری حاکی از آن است که "معنویت" درارتقاء سطح سلامت بیماران و بهبود درمان آنان ، نقش مهمی را ایفا می کند ، این موضوع موجب گردیده مراکز درمانی بیشماری در سراسر دنیا به این موضوع توجه نموده و شرایطی را فراهم کنند تا بیماران بتوانند از آموزش های معنوی ، مراقبت های معنوی و فضایی معنوی دراین مراکز بهره مند شده و در روند درمانی آنان تأثیر گذار باشد.
  • در حقیقت "معنویت" به عنوان یک عامل مکمّل در اختیار علم پزشکی قرار گرفته است ، و پزشکان مختلف در سراسر دنیا با هر عقیده ای از این موضوع بهره می گیرند.
  • این موضوع تا جایی پیشرفته که گروهی در دنیا به فکر افتاده تا از معنویت کسب در آمد نموده واز آنچه که معنوی است درجهت امیال مادی خود استفاده کنند .!

  • نکته ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که "معنویت" یک سرمایه ی ارزشمند برای ارتباط انسان با خداوند و در نتیجه تعالی اخلاقی و انسانی می باشد و هدف اصلی آن رشد و پیشرفت روحی انسان است ، از این رو نباید به کاربردِ آن در بهبود سلامت جسمی اکتفا نموده و از هدف مهمترِ آن غفلت ورزید .!


آفت سلامت 

  • سلامت برای انسان نعمت بزرگی است که لازم است از آن مراقبت نموده و از هر آفتی که آن را تهدید می کند ، محافظت نمود ، و این خود نوعی قدر شناسی از سلامت ، به حساب می آید
  • سلامت در انسان از ارزش بسیاری بر خوردار است زیرا در سایه ی آن می توان به فعالیت پرداخته و در زندگی ، انسانِ مفید و تأثیر گذاری باشیم
  • آموختن شیوه ی درست زیستن به ما می آموزد که چگونه انسانی سالم ، با نشاط و تلاشگر بوده ، و در این جهت روش صحیح ِ خوردن ، آشامیدن ، پوشیدن و راه رفتن را بیاموزیم تا از عوارض منفی و آسیب زای این امور به دور باشیم
  • اما نباید فراموش نمود که سلامت تنها مربوط به جسم انسان نمی باشد ، بلکه روح و روان انسان نیز بهره ی وافری از سلامت دارد که از آن به "سلامت معنوی" تعبیرمی کنند ، و در این راستا زندگی در پرتو اخلاق به ما کمک می کند ، تا از این بخش از سلامت نیز بهره مند باشیم


معنویت توحیدی

 

  • معنویت را از جنبه های مختلف می توان بررسی نمود و برای آن تقسیماتی در نظر گرفت ، یک جهت آن تقسیم معنویت به توحیدی و معنویت شرک آلود است
  • مقصود از معنویت توحیدی ، معنویتی است که از اعتقاد به خدای یکتا وبی همتا نشأت گرفته و او را سبب ساز هر پدیده ای در جهان دانسته و معتقد باشیم غیر او ، هر کس و یا هر چیزی باشد مستقلاً از خود أثری نداشته و در وجود و آثار خود وابسته به خداوند می باشد
  • مقصود از معنویت غیر توحیدی و شرک آلود  ، آن است که برای اشخاص واشیاء ، أثری مستقل از خداوند قائل بوده وتصور کنیم که آنها صرف نظر از خداوند می توانند منشأ آرامش وآسایش و سلامت برای انسان باشند و بپنداریم به وسیله ی آنها می توان به معنویت دست پیدا نمود !
  • باید توجه داشت ، آثاری که از افراد و اشیاء به انسان میرسد ، بر اساس خاصیتی است که خداوند به هر یک از آنها بخشیده ، وصرف نظر از این موضوع ، آنان از خود چیزی ندارند ، مانند معالجه ای که از سوی پزشکان به وقوع می پیوندد  ، زیرا نگاه ما به این عمل آنان ، نگاه وسیله ای است و شفا دهنده و بهبود بخش بیماران در واقع خداوند است


چالش های معنوی

 

  • مقصود از چالش در اینجا شرایط سخت و دشواری است که فردی در آن قرار گرفته است به ویژه اگر زمان آن طولانی باشد
  • این شرایط سخت ، گاه جسم و روان انسان را دچار چالش ، و گاه "معنویت" را در وجود انسان با خطر روبرو می کند
  • به عنوان نمونه :
  1. فردی که خود یا یکی از اعضای خانواده اش دچار بیماری سختی شده باشد
  2. کسیکه یکی از عزیزان خود را از دست داده و تحمّل آن برای او دشوار شده است
  3. فردی که سرمایه مالی خود را از دست داده و خود وخانواده اش در شرایط سخت اقتصادی به سر می بردند
  • در مواردی که ذکر گردید ، ضمن اینکه ممکن است افراد از نظر جسمی دچار بیماری گردند ، از نظر ذهنی و روانی نیز شرایط استرس زایی را تجربه خواهند کرد
  • علاوه بر آنچه گفته شد ، ممکن است "معنویت" نیز در وجود آنان با تهدید روبرو گردد ، به این معنا که فردی که دچار چنین چالشی شده ، چه بسا صبر خود را از دست داده و ایمان نیز در وجودش متزل گردیده و شاید امید خود را نیز نسبت به خداوند از دست بدهد!
  • در بحث "سلامت معنوی" تلاش می شود ، چنین افرادی از شرایط بحرانی خارج شده ، و سختی ها برای آنان قابل تحمّل تر گردد ، واز طرفی توانایی حفظ ارزش های معنوی در وجود آنان تقویت شود


بستر سلامت معنوی

  • پایه ی اصلی برای تحقق"سلامت معنوی" ، ایمان و داشتن اعتقادات صحیح است و پس از آن اعمال صالحی که در سایه ی ایمان انجام شود 
  • ایمان ، زمینه ی بینشی ، نسبت به خداوند ، انسان و جهان را در وجودِ انسان فراهم نموده و جهان بینی خاصی را نسبت به هستی برای انسان ایجاد می نماید
  • بینشی که در پرتو ایمان ، تحقق می یابد ، بر روی گرایش ها ، تمایلات و علایق انسان تأثیر گذاشته و انسان را از امور زیانبار چه از جهت مادی وچه از جهت معنوی دور می نماید ، و این امر زمینه تحقق "سلامت معنوی" را برای انسان فراهم می آورد
  • سلامت معنوی موضوعی است که در وجودِ انسان شدت و ضعف می یابد ، به این معنا که هر چه ایمان  انسان افزایش یافته و بینش بهتری نسبت به زندگی پیدا کند و از سوی دیگر ارتباط مناسبی با خداوند ، خویشتن ، مردم و مخلوقات داشته باشد ، سلامت معنوی در وجودِ انسان به سطح بالاتری ارتقاء می یابد



رنج های پی در پی

  • گاه برای برخی از افراد ، مشکلات پی در پی و فراوانی پیش می آید که تحمّل آن برایشان سخت و دشوار می شده و سلامت مادی و معنوی آنان ، دچار بحران می گردد ؛ مشکلاتی چون : بیماری ، شرایط بد اقتصادی ، رفتار و بی مهری برخی از افراد ، ناکامی در رسیدن به اهداف و .
  • از طرفی بطور طبیعی هر انسانی ، ظرفیتی برای کنار آمدن با مشکلات دارد و هنگامیکه این ظرفیت تمام گردد ، مجموعه ی این فشار ها به نوعی در جسم و روح و روان انسان ، انعکاس خواهد داشت و پس از آن موجب آزار و رنجش برای فرد و اطرافیان آن خواهد گردید
  • شاید در لحظه ، نتوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات پیدا نمود ، امّا به مرور زمان و با تأمّل ، لازم است ، راهی برای خلاصی از سختی ها پیدا نمود
  • کم کردن شدت یک موضوعِ رنج آور شاید در دسترس ترین راهی باشد که بتوان از آن استفاده کرد ، زمانیکه ذهن ما درگیر یک مشکل می شود ، اگر بجای اینکه به راه برطرف کردن آن بیندیشیم ، ذهن خود را فقط به درد و سختی ناشی از آن معطوف نماییم ، نه تنها مشکل حل نخواهد شد بلکه احساس درد ناشی از آن بیشتر ما را آزار می دهد ؛ پس بهتر است ذهن خود را  به سمت موضوع دیگری هدایت نموده تا از شدت احساس منفیِ آن کاسته شود
  • اگر چند مشکل برای ما پیش آمده ، سعی کنیم مشکلی را که نسبت به بقیه آسان تر ، برطرف می گردد در اولویت قرار داده و انرژی خود را برای رهایی از آن صرف نماییم
  • در صورت وم از دیگران کمک ، راهنمایی و م بگیریم و ذهن و فکر و وقت خود را در گیرِ شکایت کردن از این و آن و بهانه جویی  ننماییم
  • اگر در بروز مشکلات ، تقصیر و کوتاهی از ناحیه ی ما صورت گرفته ، سعی نموده دوباره اشتباهات گذشته تکرار نگردد  و در آینده وضعیت بهتری داشته باشیم
  • یاری خواستن از خداوند برای حل مشکلات ، همیشه روزنه های امیدی را در وجود ما ، نوید می دهد و از جایی که گمان نمی کنیم ، کمک های الهی ما را در می یابد


 

بیماری و نگرانی

  • بیماری به ویژه بیماری های سخت و دشوار ، موجب نگرانی و ناراحتی برای انسان می شود
  • مراجعه به پزشکی که در مورد بیماری تخصص دارد ، نخستین قدمی است که انسان برای رفع نگرانی خود برمی دارد
  • قدم بعدی ، عمل کردن به دستور العملی است که پزشک برای درمان بیماری ما ، تجویز می کند
  • اگر بیماری از نوع بیماری هایی باشد که دوره ی درمان طولانی دارد ، و نوع درمان بطور طبیعی ، عوارضی برای جسم ما نیز داشته باشد ، این مسئله به خودی خود ، ممکن است نگرانی را در وجود ما تشدید نماید
  • نگرانی ها غالباً از تصّوری منفی و زیان بار در باره ی امور مختلف در ما به وجود می آید ، از این رو منشأ بسیاری از نگرانی ها ذهنیت انسان می باشد
  • توجّه به امور ذیل در کاهش نگرانی انسان مفید خواهد بود :

  1. آگاهی درستی در باره بیماری خود و راه درمان آن پیدا نماییم
  2. برنامه و دستور العمل درمانی خود  را بطور کامل پیگیری نماییم
  3. افکار منفی و آزار دهنده را از خود دور نموده و نسبت به آینده امیدوار باشیم
  4. برای شفای خود و همه ی بیماران دعا نموده و شفای آنها را از خداوند بخواهیم ، زیرا علاوه بر اجابت دعایی که به آن امیدوار هستیم ، دعا کردن تاثیر بسیارخوبی بر ذهن و روح آدمی خواهد گذاشت و اینکار سلامت معنویِ انسان را تقویت خواهد نمود



احیای زندگی

  • هنگامیکه از احیای زندگی سخن می آید ، غالباً فردی ، تصوّر می شود که جان او در خطر است و او را نجات می دهند ، حال این نجات به واسطه ی پزشک صورت گرفته باشد یا توسط یک نیروی امدادی مانند یک آتش نشان یا یک غریق نجات و .
  • ولی همیشه احیای زندگی جنبه ی مادی ندارد ، بلکه ممکن است از نظر معنوی به کسی زندگی بخشند ، و این نوع احیاء ، ارزش بالاتری دارد ، چون احیای معنوی ، به روح انسان بستگی دارد و ارزش روح  برای انسان بالاتر از ارزش جسم می باشد
  • قابل تصوّر است که کسی جسم او سالم باشد و روح او مرده باشد زیرا حیات و مرگ تنها جنبه ی مادی ندارد ، و حیات روحی مهمتر و بالاتر از حیات جسمی است
  • گمراهی چه از نظر اعتقادی یا از نظر اخلاقی و رفتاری ، حیات روحی انسان را به خطر می اندازد ؛ و کسیکه موجب می شود فردی از چنین خطری ، بیرون آید در حقیقت به احیای زندگی او دست زده و فردی را از گمراهی نجات داده است

  • کسیکه امید خود را به زندگی از دست داده و یا هدفی برای زندگی خود ندارد ، زندگی معنوی او به خطر افتاده  و فردی که به او امید می دهد و یا او را با هدف زندگی آشنا می کند ، او را  از نظر معنوی احیا نموده و به سلامت معنوی رسانده است


امید به زندگی

انسان برای ادامه ی زندگی خود به عوامل متعددی نیاز دارد  که هر کدام از آنها سهمی در حرکت و تلاش انسان برای ادامه ی حیات دارند

یکی از عوامل درونی برای انسان "انگیزه ی زیستن" است ، این انگیزه در بستری به نام امید ، رشد نموده و بارور می گردد

"امید" به منزله ی روحی است که در کالبد آدمی دمیده می شود و او را به حرکت وا می دارد ، و هنگامیکه امید در وجود آدمی کم فروغ گردد ، همانند روحی می ماند که می خواهد از بدن جدا شود و در نتیجه توانایی حرکت را از انسان می گیرد

بینشی که انسان به زندگی دارد ، همانند آبی است که به نهال امید می رسد و هر لحظه مواد لازم برای تغذیه ی امید را به آن می رساند ، تا امید ، همچنان تازه و با طراوت باقی بماند

سختی هایی که در زندگی به انسان ها می رسد و یا خواسته های زیادی که برخی از خود و زندگی داشته و به آنها دست پیدا نکرده اند ، ممکن است آنان را دچار یأس سازد

در مقابل ، نوع نگاهی که انسان به "سختی ها" و "خواسته های برآورده نشده" زندگی دارد  ، اگر بر پشتوانه ی حکیمانه ای ، تکیه کند  ، می تواند "امید" را از گزند حوادث ، حفظ نماید

ایمان به حکمت های الهی ( هر چند بر ما پوشیده باشد) ما را در برابر "ناامیدی" مصونیت بخشیده  و در سایه ی این ایمان ، انسان از کنارِ دشواری ها ، بلاها ، بیماری ها ، ناسازگاری ها و نا سپاسی ها به سلامت عبور نموده و در بستر آرامش ، ساکن می گردد



شکر گذاری و معنویت

  • شکر گذاری واکنشی است نسبت به یک رفتار و یا کاری که نفع و سودِ مادی یا معنوی برای ما داشته است و ما با شکر گذاریِ خود به نوعی در صدد جبران آن سودی هستیم که به ما رسیده است
  • به نظر می رسد شکر گذاری با فطرت انسانی در ارتباط باشد به این معنا که انسان در درون و نهاد خود ، تمایل به این کار و وم آن را احساس می کند هر چند که ممکن است برخی از انسان ها به دلایلی ، در انجام آن کوتاهی نمایند
  • شکر گذاری هم در ارتباط انسان با خداوند و هم در ارتباطِ انسان با همنوعان خویش قابل تحقّق می باشد
  • شکر گذاری در برابر نعمت هایِ بی شمار الهی ، ضمن نشان دادن حسّ قدر شناسی بنده در مقابل آفریننده ی خویش ، خود نوعی عبادت نیز به شمار می آید و عبادت نیز عامل مهمّی برای کسب معنویت محسوب می گردد ، در حقیقت با سپاسگذاری ، انسان می تواند به خداوند نزدیک شده و تقرّب جوید
  • شکر گذاری ابعاد بسیار گسترده ای داشته و مصادیق بی شماری را شامل می شود یکی از آنها بر خورداری از نعمت سلامت است ، سلامتی که هم شامل جسمِ انسان و هم شامل روح و روان او خواهد شد ، قدر شناسی از این موضوع به این معنا است که هم وجود آن را احساس نموده و به بهره مندی از آن اعتراف کنیم و هم در حفظ و تداوم آن کوشا باشیم ، زیرا نعمت سلامت از نعمت های با ارزشی است که در سایه ی آن توانایی استفاده از سایر نعمت های الهی برای ما امکان پذیر خواهد شد
  • و شاخه ی دیگر از سپاسگذاری ، در ارتباط انسان با همنوعان خویش تحقّق پیدا می کند ، به این معنا که ما قدر شناس وجود انسان های خوبی باشیم که از ناحیه ی آنان و بواسطه ی وجود آنها انواع بهره مندی های مادی و معنوی برای ما فراهم شده که این بخش شامل پیامبران(علیهم السلام)  ، امامان(علیهم السلام) ، پدر و مادر، خانواده ، معلمان ، دوستان و بسیاری از افراد دیگر می شود


معنای زندگی

  • یک از نشانه های زنده بودن انسان ، تپیدن قلب اوست ، و تپش قلب علامت حیات است ، از طرفی لازمه ی زنده بودن حرکت است و انسانی که حرکت می کند زنده است
  • غالب انسان ها برای حرکت خود فکر نموده و هدفی را برای آن در نظر گرفته و تلاش می کنند به هدف خود دست یابند
  • شاید بتوان گفت : معنای زندگی ؛ یعنی هدف دار بودن و در راستای آن تلاش کردن است
  • ولی این معنای زندگی ، معنای محدود ی در مورد انسان است نه یک معنای کلی و کلان برای همه ی انسان ها و قافله ی بشریت .!
  • امّا اگر گفتیم هدف از آفرینش انسان چیست ؟ و انسان برای چه هدفی پا در این جهان گذاشته است ؟ به یک معنای کلان اشاره کرده ایم که تکلیف بشریت را در مسیری که باید بپیماید ، مشخص نموده است
  • قرآن کریم ، عبودیت و بندگی را به عنوان هدف برای آفرینش انسان معرفی کرده است که بر اساس آن وظیفه انسان در این دنیا آن است که به گونه ای زندگی کند که از مرز عبودیت و بندگی خارج نشده و بتواند از تمام ظرفیت های مادی و معنوی خود برای سعادتمند شدن بهره برده باشد


پشتوانه ی امید

  • هر حالتی در وجود انسان نیاز به تکیه گاهی دارد که بتواند به ثبات رسیده و به أثر بخشی خود ادامه دهد ، وبدون این تکیه گاه ، فقط حالتی زود گذر خواهد بود که به زودی می آید و به زودی نیز می رود
  • امید از حالاتی در وجود انسان است که حرکت بخش و پیش برنده ی اهداف و مقاصد آدمی بوده و با نبود آن انگیزه پیشرفت و تلاش را از انسان می ستاند
  • با امید ، نا توانی ها ، نا داری ها ، کمبود ها ، بی مهری ها و محرومیت ها ، دیگر تهدیدی برای حرکت و تلاش انسان محسوب نمی گردد ، بلکه در نا امیدی ها بسی امید خواهد بود
  • ولی برای هر کس امید ، تکیه گاهی دارد ، برای کسی ، سرمایه ی مادی و اقتصادی ، یک تکیه گاه است و دلش به آن خوش است ، برای فردی زور وقدرتش ، مایه ی دلگرمی و امید اوست ، برای دیگری شهرت و جایگاه اجتماعی اش ، پشتگرمی اوست ، و برای فرد دیگر دوستان یا خانواده او حامیان او می باشند و او به آنها دل بسته است

  • امّا انسان مؤمن می داند که تمام این پشتوانه ها خود ناپایدار بوده و به هر دلیلی ، ممکن است پایدار و ادامه دار نبوده و یا دست از حمایت خود بردارند ؛ از این رو مؤمن به چیزی دل می بندد که پایدار بوده و قدرتش فوق تمام قدرت ها ، و هر کس ، هر چه دارد از او دارد و از خود چیزی ندارد ، لذا دل به او خوش کرده و به او اعتماد داشته و چشم امیدش به اوست .


نابرده رنج

  • سلامت نعمتی بزرگی است که از سوی خداوند به بندگان ارزانی داشته شده و فعالیت های دیگر انسان به آن وابسته است و با نبود آن بسیاری از کارهای انسان در طول زندگی به ثمر نخواهد رسید ، از این رو برای حفظ آن باید تلاش نمود و از هر چه که آن را تهدید می کند باید دوری نمود
  • یکی از جنبه های سبک زندگی که امروزه از آن سخن به میان می آید به روش و شیوه هایی اشاره می کند که بتواند به حفظ و ارتقای سلامتی انسان کمک نماید این شیوه ها گاه به تغذیه و نوع غذا هایی که انسان از آن استفاده می کند بر می گردد و گاه به روشِ فعالیت هایِ مختلف انسان ، از نشست و برخاست و خوابیدن و راه رفتن که باید به صورتی انجام پذیرد که در طول زمان باعث عوارض جسمی نگردد
  • در کنار این مسئله ، بر انسان لازم است به سلامت معنوی خود نیز توجّه نماید و همانگونه که از سلامت جسم خود محافظت می کند از سلامت معنوی خود که ارزش بالاتری دارد نیز باید محافظت نماید
  • برای این منظور شایسته است از آنچه که معنویت را در وجود انسان به خطر می اندازد ، اجتناب کند ، خواه آنچه آن را تهدید می کند مربوط به بینش ، باور و اعتقاد او باشد ، یا مربوط به گرایش ، تمایلات و احساسات او  ، یا مربوط شود به مسائل اخلاقی ورفتاری
  • بنابراین کسیکه به سلامت معنوی خود می اندیشد و برای او مهم نیز هست ؛  هر اعتقادی را نمی پذیرد ، از تمایلاتی که برای او آسیب آفرین است دوری می کند ، و از آنچه بر خلاف اخلاق است خوداری می نماید و می داند سلامت معنوی گوهر و گنج ارزشمندی در وجود انسان است که برای محافظت از آن ، باید زحمت محافظت از آن را به جان خرید


خداوند می شنود

  • زمانیکه برای انسان مشکلی پیش می آید و انسان خود را در تنگنا می بیند ، برای خروج از آن تلاش می کند و اگر تلاش او ثمر نداد ، شاید دست به دعا بردارد و حلِّ مشکلِ خود را از خداوند در خواست نماید ، اگر مشکل او تداوم یافت ، چه بسا انسان به خاطر شتابی که در حلِّ مشکل خود دارد ، به سمت نا امیدی سوق پیدا کند و فکر کند خداوند صدای او را نمی شنود و به خواسته ی او توجّه ندارد
  • در حالیکه خداوند از درون و برون تمام مخلوقات خود آگاه است و از درد و مشکل همه با خبر است ، اگر اجابت خواسته ی انسان به تأخیر می افتد ، دلیلی دارد که ممکن است از دلیل آن با خبر نباشیم ، شاید دلیل آن این باشد که ما برای خواسته ی خود تلاش بیشتری نماییم ،  شاید حکمت آن این است که شکیبایی و صبر خود را بیفزاییم ، شاید دلیل آن این است که فکر کنیم و از مسیر اشتباه خود بیرون آییم ، شاید در خواسته ی ما ضرری وجود دارد که در آینده از آن با خبر شویم ، و شاید و شاید .
  • در هر صورت دعا کردن تنها برای بر آوردن خواسته ی ما نیست ، دعا کردن ارتباط انسان را با خداوند بیشتر نموده و احساس نیاز به حمایت های الهی در زندگی را  در انسان بیشتر می کند و انسان را از آرامشی معنوی بهره مند می نماید


امید بخشی

  • زمانیکه مشکلات انسان افزایش پیدا نموده و انسان راه چاره را بر خود بسته بیند ، ممکن است امید خود را از دست بدهد
  • تجربه وتاریخ ، ثابت کرده ، همیشه انسان ها با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کرده و هیچگاه شرایط ایده آلی که دشواری و تنگنایی در زندگی وجود نداشته باشد ، نبوده است و این موضوع تا پایان جهان ادامه خواهد داشت
  • اگر در شرایط سخت ، روح نا امیدی بر وجود انسان چیره گردد ، در عمل ، انسان رغبتی برای تلاش و کوشش نداشته و در زندگی نشاط و سر زندگی خود را از دست داده  و افسرده خواهد شد
  • در این میان برخی از افراد بجای اینکه روح امید را در انسان بدمند ، با سخنان خود انسان را مأیوس نموده و حالت یأس را در انسان تشدید می نمایند ؛ حال فرق نمی کند این فرد یکی از اعضای خانواده باشد یا یک دوست یا همکار یا حتّی یک طبیب در رابطه با بیمار
  • در اینگونه موارد وظیفه انسان است که سعی کند با افرادی نشست و برخاست نماید که به او امید می بخشند و از هر چه که امید را در وجود او کم رنگ می کند دوری کند ، حتی اگر مطالعه ی یک کتاب ، یا شنیدن یک قصه باشد
  • و این را بداند که اگر انسان با دری بسته روبرو شد ، همواره درهای دیگری وجود دارد که برای او راه گشا باشد ؛ همانگونه که خداوند هیچگاه دری را به روی بندگان خویش نمی بندد  و اگر بنده ی او اشتباهی کرد و از اشتباه خود پشیمان گشت ، خداوند او را می پذیرد


پشتوانه ی امید

  • هر حالتِ مثبتی در وجود انسان نیاز به پشتوانه ای دارد که بتواند به ثبات رسیده و به أثر بخشی خود ادامه دهد ، وبدون این پشتوانه ، فقط احساسی زود گذر خواهد بود که به زودی می آید و به زودی نیز می رود
  • امید از حالاتی در وجود انسان است که حرکت بخش و پیش برنده ی اهداف و مقاصد آدمی بوده و با نبود آن انگیزه پیشرفت و تلاش را از انسان می ستاند
  • با امید ؛ نا توانی ها ، نا داری ها ، کمبود ها ، بی مهری ها و محرومیت ها ، دیگر تهدیدی برای حرکت و تلاش انسان محسوب نمی گردد ، بلکه در نا امیدی ها بسی امید خواهد بود
  • ولی برای هر فرد امید ، تکیه گاهی دارد ، برای کسی ، سرمایه ی مادی و اقتصادی ، یک تکیه گاه است و دلش به آن خوش است ، برای فردی زور وقدرتش ، مایه ی دلگرمی و امید اوست ، برای دیگری شهرت و جایگاه اجتماعی اش ، پشتگرمی اوست ، و برای فرد دیگر دوستان یا خانواده او حامیان او می باشند و او به آنها دل بسته است

  • امّا انسان مؤمن می داند که تمام این پشتوانه ها خود ناپایدار بوده و به هر دلیلی ، ممکن است حمایت آنها دائمی نباشد ؛ از این رو مؤمن به چیزی دل می بندد که پایدار بوده و قدرتش فوق تمام قدرت ها ، و هر کس و هر چیز ، هر چه دارد از او دارد و از خود چیزی ندارد ، لذا دل به او خوش کرده و به او اعتماد داشته و چشم امیدش به اوست .


معنویت و خیر خواهی

  • بخشی از معنویت را باید در رابطه ی انسان با همنوعان خویش جستجو کرد ؛ "خیر خواهی" زمینه ای عاطفی و انسانی در رابطه ی میان افراد است که بر اساس آن ، ضمن اینکه ارتباطی بر اساس رحمت و نوع دوستی بین همنوعان ایجاد می شود ، در عین حال باعث نزدیک شدن انسان به خداوند نیز می گردد
  • کمترین میزان خیر خواهی ، نیّت کمک رسانی نسبت به دیگران داشتن است و بیشتر از آن ، یاری نمودن و دستگیری از آنان در عمل است ؛ و از این رو که خیر خواهی عملی انسانی می باشد ، برخی نیز آن را یکی از اهداف زندگی دانسته اند .
  • بسیاری از کمک هایی که انسان ها نسبت به یکدیگر انجام می دهند ، شامل "خیر خواهی" می شود ؛ مواردی چون : راهنمایی و م دادن ، آموزش و تربیت ، همدلی و همدردی ، دستگیری و همراهی ، برداشتن موانع از راه مردم و .
  • دعا کردن در حق دیگران را نیز می توان از مصادیق خیر خواهی به شمار آورد ، زیرا دعا کننده  با در خواست از خداوند در حقیقت خیرِ دیگران را از خداوند طلب می کند و این نشان از حُسن نیّت دعا کننده دارد . و علاوه موجب رشد معنوی او شده و به ارتقاء سلامت معنوی او کمک می نماید .


آینده و امید

مقوله ی امید در درون خود ، نوعی نگاه به آینده را دارد و هر گاه از امید سخن می گوییم ، فردِ امیدوار منتظر اتفاقی است که احتمال دارد در آینده رخ دهد ، البته در امید آنچه قرار است اتفاق بیفتد ، امری مثبت و سودمند  است ، همانگونه که از نگاه یک فرد نا امید ، قرار نیست در آینده اتفاق مثبتی به وقوع بپیوندد ، بلکه امری منفی و زیانبار رُخ خواهد داد

معمولاً امید به خودی خود پدید نمی آید و همواره عاملی درونی یا بیرونی ، زمینه ی امید را فراهم می کند ، این عوامل گاه جنبه ی مادی و گاه جنبه ی معنوی دارد ؛ انسانی که زمینه ی پیشرفت ِ خود را هموار می بیند و با تلاش ، موفقیت هایی را در زندگی تجربه کرده است به طور طبیعی نسبت به آینده خوشبین و امیدوار است ، و فردی که علیرغم تلاش ، به موفقیت و مطلوب خود نرسیده و شکست هایی را در زندگی تجربه کرده در معرض ناامیدی قرار می گیرد ، مگر اینکه عاملِ مداخله گری در اینجا وجود داشته باشد که مانع نا امیدی او گردد

"معنویت" عاملی در درون انسان است که "سازنده ی امید" است ، معنویت به اندازه ای قدرت دارد که از شرایط بد اقتصادی ، فقر ، ناتوانی ، بیماری و تمام در های بسته در زندگی عبور نماید و انتظاری مثبت را در ذهن و روح انسان نسبت به آینده رقم زند ، برای کسب این معنویت کافی است ارتباطی عمیق را با خداوند ایجاد نموده واثر آن را در زندگی خود مشاهده کنیم .!



دعا و درمان

  • برخی چنین پنداشته اند که ؛ دعا و درمان (مراجعه به پزشک) هر یک مسیری متفاوت را می پیمایند و با یکدیگر قابل جمع نمی باشند ؛ در صورتیکه چنین پنداری درست نمی باشد ، زیرا مقصود از مراجعه ی به پزشک به معنای نفی دعا نمی باشد و همچنین دعا کردن به معنای بی نیازی از مراجعه ی به پزشک نیست .!

  • خداوند همانگونه که درد را قرار داده ، درمان را نیز قرار داده ؛ وجود درد موجب می شود ما از بیماری خود آگاه شده و به دنبال علاج آن باشیم ، از طرفی خداوند در اشیاء مختلفی که آفریده ، خاصیتی قرار داده  که برخی از آن خواص در درمان بیماری ها مفید است ، از سوی دیگر ، خداوند به انسان استعداد یادگیری را داده و این انسان با خواص مختلف دارو ها آشنا شده و از آنها در درمان بیماری ها استفاده می کند ، از این رو فردی که دچار بیماری می گردد ، در مسیری قدم می گذارد که خداوند برای درمان پیش روی او قرار داده است
  • از طرفی جنبه ای از دعا کردن برای حاجت خواهی و رفع نیاز های انسان است ، زیرا همیشه مسیر رسیدن به خواسته های انسان مسیر همواری نمی باشد ، و در راه رسیدن ، دشواری ها و موانعی وجود دارد که انسان توفیق عبور از آنها را از خداوند در خواست می کند
  • در مسیر درمان؛ پیدا کردن پزشکی حاذق ، تشخیصی درست ، هزینه های مادی و معنوی فراوان ، درد های طاقت فرسا ، نبود دارویی مناسب ، و . می طلبد که انسان از خداوند در خواست کمک و یاری نماید و دعا کردن در این میان کمک حال انسان بوده و از سلامت معنوی انسان محافظت می نماید .


دعا و ارتباط

  • دعا به عنوان یک عملِ معنوی دو گونه تأثیر می تواند داشته باشد ، یکی خواسته ای که فرد دعا کننده به دنبال اجابت آن از سوی خداوند می باشد ، و دیگر ، تقویت رابطه ی انسان با خداوند به عنوان یک عبادت ؛ از این رو هنگامیکه دعایی خالصانه به انجام میرسد ، بدون شک تأثیر خود را دارد  ، حال اگر اجابت ِخواسته ی انسان بنا به مصلحتی به تأخیر افتاد ، ثمره ی دیگر دعا ، یعنی ارتباط با خداوند ، تحقّق می یابد ، از این رو کسانیکه می گویند دعا تأثیری ندارد ، به تمام جنبه های دعا ، توجّه نداشته اند
  • علاوه بر اینکه دعا ، اگر با حالت تضرّع ، به پیشگاه خداوند عرضه شود ، چون ارتباط با خداوند است ، به آرامش روحی انسان کمک شایانی خواهد کرد ، بنابراین کسانیکه به دنبال آرامش معنوی می باشند ، نباید از ظرفیتی که در دعا کردن است غفلت نموده ، و شایسته است هر روز برای خود و دیگران دعا نمایند
  • از طرفی نباید مانند برخی تصور نمود که دعا فقط برای زمانی است که انسان دچار مشکلی شده و از هر طرف نا امید گشته و بناچار به سوی خداوند رو آورده و دعا می نماید ، زیرا دعا همیشه مطلوب است به خصوص برای دیگران ؛ پیام باطنی دعا آن است که بنده همواره نیازمندی خود را از طریق دعا به خداوند إعلام نموده و خود را در برابر علم و قدرت الهی کوچک و وابسته می داند و این معنا ، او را به خداوند نزدیک تر می گرداند


به سلامت

  • در فرهنگ ما عناصر ارزشمندی وجود دارد که گاه در واژگان وگویش هایی که از آنها در موارد گوناگون استفاده می کنیم باز تاب دارد ، از جمله ی آنها کلماتی است که در هنگام ملاقات یا جدا شدن افراد از یکدیگر، بکار برده می شود ، به عنوان مثال : واژه ی پر معنایِ"سلام" که در هنگام روبرو شدن افراد گفته می شود ، که به معنای آن است که سلامت باشید (گویا افراد در حق هم چنین خواسته و دعایی را دارند)
  • در هنگام جدا شدن ، افراد به یکدیگر "خدا حافظ" می گویند که به این معنا است که خداوند حافظ شما باشد ! که هم شامل جسم انسان می شود(سلامت جسمی) و هم شامل روح و ایمان انسان می شود(سلامت روحی) که این معنا را افراد کمتر قصد می کنند.
  • و گاه در هنگام خداحافظی به یکدیگر می گویند:"به سلامت" که آرزوی سلامتی برای یکدیگر می کنند، اینها نکات ارزشمندی است که در فرهنگ ما وجود دارد و باید از آن استقبال نموده و در ترویج آن به سهم خود کوشا باشیم و تلاش نماییم که هم به سلامت جسم خود توجه داشته و مهم تر ، به سلامت روحی خود اهمیت دهیم و سلامت روحی انسان در سایه ی توجّه به اخلاق و معنویت حاصل می گردد


دعا برای بیماران

  • یکی از شاخه های ارتباط انسان با خداوند در قالب دعا تحقق پیدا می کند ، و انسان با نیایش خود می تواند به این ارتباط استحکام بیشتری ببخشد
  • دعا برای بیماران ، جلوه ای از نوع دوستی و همنوع دوستی در انسان بوده و از طرفی با اجابت دعای انسان ، خیری متوجّه بیمار می گردد
  • دعا برای بیماران می تواند به شکلی ساده صورت بپذیرد ، به عنوان مثال :"خدایا فلان بیمار را شفا مرحمت فرما" و می تواند در قالب دعاهایی باشد که از سوی اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است ، البته باید توجّه داشت دعاهایی که از سوی این بزرگواران توصیه شده از عمق بیشتری بر خوردار بوده و انسان را با آموزه هایی دیگری آشنا می سازد
  • دعا غیر از بحث اجابت آن ، به ارتباط انسان با خداوند تداوم بخشیده و همواره انسان را نسبت به خداوند و خواست او بیدار نگاه می دارد ؛ از سوی دیگر دعا برای بیماران ؛ روح توجّه به دیگران را در انسان زنده نگاه داشته و از سوی دیگر توجّه به نعمت سلامت را در ذهن انسان تقویت نموده و در موجب کسب معنویت بیشتر برای دعا کننده خواهد شد.


بیماری و دعا

  • در فطرت انسانی توجّه به معبود  و گرایش به او و درخواست و حاجت خواهی از او وجود داشته و در تمام دنیا ، بسیاری از انسان ها در هر آیینی ، در سختی ها و تگناهای زندگی دست نیاز به سوی آفریننده گشوده و رفع نیاز خود را از او می خواهند
  • یکی از دشواری های زندگی و تنگناهایی که انسان ها با آن مواجه می باشند ، بیماری ها و امراض است به ویژه اگر درمانِ سخت و طولانی مدتی داشته باشد ، بیماران ، علاوه بر درمان های متداول ، تمایل به ارتباط با خداوند و دعا داشته و شفای خود را از خداوند در خواست می کنند
  •  در دنیا بر اساس پژوهش های بسیاری به اثبات رسیده که دعا و نیایش و توجّه به مسائل معنوی ، در بهبود بیماری و ارتقای سلامت بیماران نقش مهمی را ایفا می کند ، گرچه هدف اصلی از کاربرد معنویت تنها سلامت جسم انسان نیست و هدفی بزرگتر یعنی سلامت روحی و رشد معنوی مورد نظر است ، امّا در عین حال این نگاه به معنویت هم در دنیا وجود دارد
  • این موضوع اقتضاء دارد درمانگران به باورها واعتقادات دینی بیماران احترام گذاشته و این گرایش آنان به معنویت را در کنار درمان های متداول ، به انتقاد نگرفته بلکه با جهت دهی به آن ، در مسیر بهبود بیماران از آن بهره جویند .


آینده و امید

  • مقوله ی امید در درون خود ، نوعی نگاه به آینده را دارد و هر گاه از امید سخن می گوییم ، فردِ امیدوار منتظر اتفاقی است که احتمال دارد در آینده رخ دهد ، البته در امید آنچه قرار است اتفاق بیفتد ، امری مثبت و سودمند  است ، همانگونه که از نگاه یک فرد نا امید ، قرار نیست در آینده اتفاق مثبتی به وقوع بپیوندد ، بلکه امری منفی و زیانبار رُخ خواهد داد
  • معمولاً امید به خودی خود پدید نمی آید و همواره عاملی درونی یا بیرونی ، زمینه ی امید را فراهم می کند ، این عوامل گاه جنبه ی مادی و گاه جنبه ی معنوی دارد ؛ انسانی که زمینه ی پیشرفت ِ خود را هموار می بیند و با تلاش ، موفقیت هایی را در زندگی تجربه کرده است به طور طبیعی نسبت به آینده خوشبین و امیدوار است ، و فردی که علیرغم تلاش ، به موفقیت و مطلوب خود نرسیده و شکست هایی را در زندگی تجربه کرده در معرض ناامیدی قرار می گیرد ، مگر اینکه عاملِ مداخله گری در اینجا وجود داشته باشد که مانع نا امیدی او گردد
  • "معنویت" عاملی در درون انسان است که "سازنده ی امید" است ، معنویت به اندازه ای قدرت دارد که از شرایط بد اقتصادی ، فقر ، ناتوانی ، بیماری و تمام در های بسته در زندگی عبور نماید و انتظاری مثبت را در ذهن و روح انسان نسبت به آینده رقم زند ، برای کسب این معنویت کافی است ارتباطی عمیق را با خداوند ایجاد نموده واثر آن را در زندگی خود مشاهده کنیم .!



آگاهی و سلامت

  • پیچیدگی های زندگی مادی و در گیری ها و دغدغه هایی که زندگیِ امروز بر بشر تحمیل نموده است ، انسان را از توجّه به موضوعاتی که یاد گرفتن و آگاهی آن برای انسان لازم است بازداشته و بخشی از مشکلاتی هم که در زندگی اتفاق می افتد بر اثر همین نا آگاهی است
  • برای بهره مندی از سلامت با تمام ابعادی که دارد ، لازم است راه های سلامت زیستن را آموخته و به دیگران آموزش دهیم وعلاوه بر آموزش ، زمینه های زندگی سالم را نیز فراهم آوریم
  • اینکه با شرایطی که هر فرد دارد ، از چه نوع غذایی استفاده نموده و از چه نوع غذایی استفاده نکند ؟ حرکات و رفتار او چگونه باشد تا بدن و جسم او سالم مانده و آسیبی به آن وارد نشود ؟ به سلامتِ جسمی او مرتبط می شود
  • و اینکه هر فرد چگونه بیندیشد و با دیگران چگونه ارتباط برقرار نماید و احساسات خود را چگونه کنترل کند ؟ و در برابر رفتار دیگران چه واکنشی نشان دهد تا از خاطری آسوده و زندگیِ همراه با آرامش برخوردار گردد به سلامتِ روان او ارتباط پیدا می کند
  • و اینکه از باور و اعتقادی درست بهره مند بوده و در زندگی از تکیه گاهی معنوی بر خوردار و با توکّل به خداوند با مشکلات روبرو شده و امید خود را از دست نداده و برای زندگی هدفی ارزشمند داشته باشد ، به سلامت معنوی انسان مربوط می گردد
  • در تمامی این موارد با تمام جزئیاتی که برای آنها وجود دارد ، نیازمند مطالعه ، آموزش و آگاهی می باشیم تا زندگی ِ سالم ، با نشاط ، و مفیدی را تجربه نماییم


سلامت و همنشینی

انسان موجودی اجتماعی بوده و خواهان ارتباط با همنوعان خود می باشد ، از طرفی روابطی که ما با دیگران داریم خالی از تأثیر بر جسم و روح ما نخواهد بود

این حقیقت اقتضاء می کند ، مراقب آثاری باشیم که از سوی دیگران می پذیریم ، این آثار از سویی جنبه ی مادی داشته و می تواند سلامت جسمی ما را با تهدید روبرو نماید ، مثلاً نشست و برخاست با کسانی که در حضور ما از دخانیات استفاده می کنند و ما در معرض تنفّس دود حاصل از آن باشیم ، بر سلامت جسمی ما اثر منفی برجای می گذارد

همانگونه که نشست و برخاست با کسانی که منفی گرا بوده و از همه چیز ، تفسیری منفی و ناامید کننده دارند ، ممکن است اثری نا مطلوب بر برداشت های ما در باره ی جامعه و افراد آن بگذارد و حتّی ما را در تشخیص راهی که باید در زندگی بپیماییم دچار اشتباه نموده و سلامت روانی و معنوی ما را به خطر بیندازد

از این رو توجّه به دوستان و یا همنشینانی که برای خود انتخاب می کنیم ، نقش مهمی در سلامت مادی و معنوی ما ایفا می نماید که نباید از آن غفلت ورزیم



به سلامت

  • در فرهنگ ما عناصر ارزشمندی وجود دارد که گاه در واژگان وگویش هایی که از آنها در موارد گوناگون استفاده می کنیم باز تاب دارد ، از جمله ی آنها کلماتی است که در هنگام ملاقات یا جدا شدن افراد از یکدیگر، بکار برده می شود ، به عنوان مثال : واژه ی پر معنایِ"سلام" که در هنگام روبرو شدن افراد گفته می شود ، و به معنای آن است که سلامت باشید (گویا افراد در حق هم چنین خواسته و دعایی را دارند)
  • در هنگام جدا شدن ، افراد به یکدیگر "خدا حافظ" می گویند که به معنای درخواست از خداوند برای محافظت از دیگری است که هم شامل جسم انسان می شود(سلامت جسمی) و هم شامل روح  انسان می گردد(سلامت روحی) که این معنا ،کمتر مورد توجه افراد است .
  • و گاه در هنگام خداحافظی به یکدیگر می گویند:"به سلامت" که آرزوی سلامتی برای یکدیگر می کنند، اینها نکات ارزشمندی است که در فرهنگ ما وجود دارد و باید از آن استقبال نموده و در ترویج آن به سهم خود کوشا باشیم و تلاش نماییم که هم به سلامت جسم خود توجه داشته و مهم تر ، به سلامت روحی خود اهمیت دهیم و سلامت روحی انسان در سایه ی توجّه به اخلاق و معنویت حاصل می گردد


دعا برای بیماران

  • یکی از شاخه های ارتباط انسان با خداوند در قالب دعا تحقق پیدا می کند ، و انسان با نیایش خود می تواند به این ارتباط استحکام بیشتری ببخشد
  • دعا برای بیماران ، جلوه ای از نوع دوستی و همنوع دوستی در انسان بوده و از طرفی با اجابت دعای انسان ، خیری متوجّه بیمار می گردد
  • دعا برای بیماران می تواند به شکلی ساده صورت بپذیرد ، به عنوان مثال :"خدایا فلان بیمار را شفا مرحمت فرما" و می تواند در قالب دعاهایی باشد که از سوی اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است ، البته باید توجّه داشت دعاهایی که از سوی این بزرگواران توصیه شده از عمق بیشتری بر خوردار بوده و انسان را با آموزه هایی دیگری آشنا می سازد
  • دعا غیر از بحث اجابت آن ، به ارتباط انسان با خداوند تداوم بخشیده و همواره انسان را نسبت به خداوند و خواست او بیدار نگاه می دارد ؛ از سوی دیگر دعا برای بیماران ؛ روح توجّه به دیگران را در انسان زنده نگاه داشته و از سوی دیگر توجّه به نعمت سلامت را در ذهن انسان تقویت نموده و  موجب کسب معنویت بیشتر برای دعا کننده خواهد شد.


داشته های انسان

  • انسان در طول زندگی خواسته های بیشمار و نیاز های متعدّدی دارد که شاید فرصت ، امکانات و شرایط برای دست یابی به همه ی آنها کافی نباشد ، اگر انسان بخواهد تمام عمر خود را در افسوس آنچه بدان دست نیافته سپری کند ، با دست خود آرامش و آسایش خویش را از بین خواهد برد
  • در این راستا ، کسانی که دائم به دیگران و داشته های آنان چشم دوخته و آنان را با خود مقایسه نموده  و بر آنچه دیگران دارند و خود ندارند تأسّف می خورند ، ناراحتی و اندوه خویش را خواهند افزود
  • آنچه در زندگی مهم است این استکه انسان برای رسیدن به خواسته های مشروع و معقول خود ، تلاش لازم را بکار برده و سپس به هر نتیجه ای رسید از محصول کار خویش راضی و خرسند و خدا را شاکر باشد ، در این صورت است که در زندگی از آرامش بیشتری بهره مند خواهند بود
  • اینکه دیگران چه دارند ، این موضوعی است که به هر فرد و تلاش های او مربوط می شود ، مقایسه ی خود با دیگران اگر اثری منفی بر زندگی و انگیزه و روحیه ی انسان داشته باشد ، مقایسه ای بجا نبوده  ؛ تنها مقایسه ای مطلوب است که باعث رشد مادی و معنوی انسان گردیده و مایه ی پیشرفت انسان باشد


توکّل و سلامت

  • هنگامیکه از توکّل سخن به میان می آید ، شاید برخی تصوّر کنند توکّل نمودن به معنای این است که واژه ی توکّل را بر زبان جاری کنیم ، در حالی که حقیقت توکّل به معنای کاربرد لفظِ توکّل نمی باشد ، و اگر در این راستا از لفظ نیز استفاده می شود ، لفظ باعث توجّه و یاد آوری و راهی برای انتقال به حقیقت توکّل می باشد.
  • توکّل به معنای کار را به خدا سپردن و ایمان داشتن به این حقیقت است که هرچه پیش آید ، خیر وصلاح بنده در آن است ، خواه مطابق میل انسان باشد یا نباشد ، هر چند فردی که بر خدا توکّل نموده در نهایت ، نتیجه را پذیرفته و سعی می کند ، به احساس رضایت دست یابد ، البته باید توجه داشت کار را به خدا سپردن به معنای دست کشیدن از تلاش و وظیفه نبوده و مجوّزی برای نشستن و دست روی دست گذاشتن نمی باشد.
  • توکّل می تواند به کنترلِ ذهن و مدیریتِ دغدغه ها و نگرانی های انسان بینجامد ، توکّل انسان را به منبعی آرامش بخش و قابل اعتماد و امید آفرین متصّل می کند و تا پایان راه همراه انسان خواهد بود ، توکّل کار همراهی را انجام می دهد که در طول راه در کنار ما قرار گرفته و ما را از یأس و ناامیدی باز می دارد .
  • در مسیرِ راه و در دلِ مشکلات هر چند ممکن است انسان از آینده با خیر نباشد و لی با توکّل ، نسبت به آینده خوشبین است و این موضوع ، عاملی در سازگاری و کنار آمدن با شرایط سخت خواهد بود ، و مجموع آنچه گفته شد به سلامت مادی ومعنویِ انسان کمک شایانی خواهد نمود .


همدردی

  • هنگامیکه انسان دچار مشکلی در زندگی می شود ، علاوه بر مشکلی که بر او وارد شده ، ذهن و روانِ او نیز در گیر مشکل شده و از این جهت ، فشاری روانی نیز متوجّه او می گردد ، در چنین شرایطی نیازمند آن است که این فشار روانی از او کاسته شود ، تا بهتر بتواند با مشکل روبرو شده و آن را برطرف نماید
  • کوچکترین و کمترین کاری که دیگران نسبت به چنین فردی می توانند انجام دهند ، "ابراز همدردی" است ، ابراز همدردی به این معنا است که از مشکل دیگران با خبر شده ، آن را شنیده ، وآنان را تنها نگذاریم ، در ابراز همدردی ممکن است در عمل ، مشکل آنان برطرف نگردد ولی با آنان همراهی نموده  و از نظر عاطفی در کنار آنان باشیم
  • اگر بیماری را در نظر بگیرید که در طول دوره ی درمان ، با او همراهی نموده ، با سخنان خود به او آرامش داده و نگرانی های او را برطرف نماییم تا بهبودی خود را بازیابد ، در حقیقت با او همدردی نموده ایم و این همدردی بخشی از نیاز های معنوی انسان ها می باشد که لازم است مورد توجّه قرار گیرد
  • بنابراین کمک کردن به همنوعان ، همیشه نیاز به هزینه های مادی ندارد و گاه کمک های معنوی ، ارزش مؤثرتری را بر جای گذاشته و باعث تحکیم روابط انسانی می گردد


ابراز محبت

  • انسان در رابطه ی با همنوعان خویش  ، نیازمند تبادلِ احساسات و ابراز عاطفه و محبت است ، ابراز محبت چه به صورت کلامی و چه با رفتار ، بخشی از نیاز های روانی انسان را تأمین می کند
  • این ابرازِ محبّت اگر با انگیزه ی الهی صورت پذیرد جنبه ی معنوی نیز پیدا می کند وعلاوه بر اینکه روابط انسانی را استحکام می بخشد ، انسان را به خداوند نیز نزدیک می گرداند
  • ابراز محبّت اگر نسبت به کسانی باشد که نیاز بیشتری به محبّت داشته باشند ارزش معنوی آن افزوده خواهد شد ، مانند محبت نمودن به یتیمان ، بیماران ، حادثه دیدگان ، مصیبت زدگان و .
  • ابراز محبت شامل هر نوع کمک مادی ومعنوی که خالصانه نسبت به دیگران انجام شود ، خواهد شد ، و در محبت ورزیدن ، علاوه بر اینکه نیاز مادی افراد برطرف می گردد ، به نیاز معنوی آنان نیز پاسخ داده می شود و این پاسخ می تواند : احساس حمایت شدن از سوی دیگران باشد


درک شرایط

  • هنگامیکه فردی با چالشی مادی یا معنوی روبرو می گردد ، با توجّه به توانایی او در مقابله با  چالش و قدرت سازگاری او با شرایط جدید ، نوع واکنش اطرافیان و کسانی که با او در ارتباط می باشند نیز در کاهش پیامدهای حاصل از مشکل ، مؤثر خواهد بود
  • اینکه اطرافیان شناخت دقیقی از فرد و حالات او و مشکل پیش آمده داشته باشند ، در انتخاب روشی که با او روبرو گردند ، نقش آفرین می باشد ، معمولاً  کسانیکه نمی توانند ارزیابی دقیقی از شرایط داشته باشند ، رفتاری را در پیش می گیرند که بر مشکل فرد مورد نظر می افزایند
  • گاه مشاهده شده که افراد به جای همدلی و همراهی با فردی که دچار چالشی گردیده ، به سرزنش او روی آورده و او را فردی بهانه جو تلقّی می کنند ، و او را به رفتار های نمایشی و غیر واقعی ، متّهم می سازند ، که همه ی اینها به عدم درک افراد از مشکل و شرایط پیش آمده مربوط می شود
  • برخورد  مبتنی بر احترام و صداقت ، گوشِ شنوا داشتن ، صبر و شکیبایی و استفاده از نظر کارشناسان ، در انتخاب شیوه ای مناسب ، می تواند در کاهش آثار منفی  مشکل پیش آمده مؤثر باشد


آرامش بخش

  • انسان در زندگی دارای حالات متفاوت و احساسات گوناگونی است ، گاه ناراحت و اندوهناک ، گاه در ترس و نگرانی ، گاه افسرده و بدحال ، و زمانی شاد و خوشحال یا خسته و بدحال می باشد ، بدیهی است که عواملی چند در پدید آمدن چنین حالاتی ، نقش داشته است .
  • اگر ما با فرد بدحالی روبرو شویم ، در برابر او چه رفتاری را پیش می گیریم ؟ آیا با او همراهی می کنیم ؟ به سخنان او گوش می دهیم ؟ آیا او را سرزنش یا توبیخ می کنیم ؟ آیا به او آرامش می دهیم ؟ آیا او را به طریقی شاد می کنیم ؟
  • بدیهی است همدلی و همدردی با افرادی که دچار مشکل شده و تلاش برای کمک به آنان رفتاری منطقی خواهد بود ولی کمک به چنین افرادی همیشه به یک شکل نمی باشد ،  گاه نیاز است به درد دل آنها گوش فرا داد ، زمانی نیاز است که با آنان سخن گفت و آنان را آرام نمود ، گاه نیاز است راه حلی به آنان نشان داد ،  گاه لازم است سکوت نمود و فرصت فکر کردن به آنها داد  و .
  • در هر صورت ، برطرف کردن اندوه از دل های مجروح و تسکین دادن به انسان های دل شکسته از کارهای ارزشمند و و از لحاظ معنوی پر بار و در کسب رضای الهی مفید خواهد بود


همدردی

  • هنگامیکه انسان دچار مشکلی در زندگی می شود ، علاوه بر مشکلی که بر او وارد شده ، ذهن و روانِ او نیز در گیر مشکل شده و از این جهت ، فشاری روانی نیز متوجّه او می گردد ، در چنین شرایطی نیازمند آن است که این فشار روانی از او کاسته شود ، تا بهتر بتواند با مشکل روبرو شده و آن را برطرف نماید
  • کوچکترین و کمترین کاری که دیگران نسبت به چنین فردی می توانند انجام دهند ، "ابراز همدردی" است ، ابراز همدردی به این معنا است که از مشکل دیگران با خبر شده ، آن را شنیده ، وآنان را تنها نگذاریم ، در ابراز همدردی ممکن است در عمل ، مشکل آنان برطرف نگردد ولی با آنان همراهی نموده  و از نظر عاطفی در کنار آنان می باشیم
  • اگر فرد بیماری را در نظر بگیرید که در طول دوره ی درمان ، با او همراهی نموده ، با سخنان خود به او آرامش داده و نگرانی های او را برطرف نماییم تا بهبودی خود را بازیابد ، در حقیقت با او همدردی نموده ایم و این همدردی بخشی از نیاز های معنوی انسان ها می باشد که لازم است مورد توجّه قرار گیرد
  • بنابراین کمک کردن به همنوعان ، همیشه نیاز به هزینه های مادی ندارد و گاه کمک های معنوی ، ارزش مؤثرتری را بر جای گذاشته و باعث تحکیم روابط انسانی می گردد


سالمندان

  • دوران سالمندی ، غالباً دورانی است که دایره ی فعالیت های انسان محدود گشته و به تعبیری دوران باز نشستگی خواهد بود ، همراه با وارد شدن به زمان سالمندی ، انسان از نظر جسمی و روانی آسیب پذیرتر گشته و زمینه برای برخی از بیماری ها ، فراهم می گردد ، از این رو حفظ نشاط وشادابی و داشتن روحیه ای قوی در این هنگام ، برای سلامت انسان ضروری می نماید .
  • بخش مهمی از مراقبت از سلامتِ جسمی وروحی ، به عهده ی خود سالمندان می باشد که منوط به آگاهی آنان از شیوه های مراقبت می باشد ، داشتن تحرّک کافی و اشتغال به برنامه های مفید و مورد علاقه ، به حفظ روحیه و سلامت سالمندان کمک شایانی خواهد نمود .
  • مطالعه ، ورزش ، معاشرت با بستگان و دوستان و شرکت در برنامه های اجتماعی ، فرهنگی و عبادی در این دوران ، برای حفظ سلامت جسمی و سلامت معنوی آنان مفید وسازنده می باشد .
  • توجّه به ارزش مادی و معنوی دوران ِسالمندی برای افراد جامعه ، به ویژه اطرافیان و فرزندان آنان ، موجب احترام بیشتر و قدر شناسی از حضور آنان گشته و این احساس که وجود آنان مفید و پر برکت می باشد را در آنان زنده نگاه داشته ، و این خود  رضایت خداوند را در پی خواهد داشت .


تنهایی

  • انسان موجودی اجتماعی آفریده شده و خواهانِ ارتباط با همنوعان خویش است ، در سایه ی این ارتباط است که به نیاز های مادی و معنوی او پاسخ داده می شود و زمینه ی پیشرفت و موفقیّت های دیگر او فراهم می گردد
  • اگر بنا به دلایلی این ارتباط محدود شود ، و انسان هرچه بیشتر تنها گردد ، این تنهایی در آغاز، سلامتِ ذهن و روان او را  به چالش کشیده و در ادامه سلامت جسمی او نیز در معرض آسیب قرار خواهد گرفت
  • سالمندانی که دامنه ی فعالیت های اجتماعی آن کاهش پیدا نموده و توانایی جسمی آنان به ضعف گراییده است در معرض تنهایی و کم توجّه ای اطرافیان قرار گرفته و سلامت روانی آنان با تهدید مواجه می گردد ، علاوه برآنان بیمارانی که مدت بیماری آنان طولانی گردیده وشرایط سخت و دشواری را تجربه می کنند ، نیز در معرض چنین مشکلاتی قرار می گیرند
  • حمایت هایِ مادی و معنوی ، جسمی و روحی ، عاطفی و احساسی ، از سوی خانواده ، اطرافیان و افراد جامعه ، نسبت به کسانی که به نوعی تنهایی را تجربه نموده و مورد بی مهری و بی توجّه ای دیگران قرار گرفته اند ، می تواند تا حدودی آنان را از بحران های پیش رو  رها ساخته و مرهمی بر درد های آنان باشد


درک شرایط

  • هنگامیکه فردی با چالشی مادی یا معنوی روبرو می گردد ، علاوه بر توانایی او در مقابله با  چالش و قدرت سازگاری او با شرایط جدید ، نوع واکنش اطرافیان و کسانی که با او در ارتباط می باشند نیز در کاهش پیامدهای حاصل از مشکل ، مؤثر خواهد بود
  • اینکه اطرافیان شناخت دقیقی از فرد و حالات او و مشکل پیش آمده داشته باشند ، در انتخاب روشی که با او روبرو گردند ، نقش آفرین می باشد ، معمولاً  کسانیکه نمی توانند ارزیابی دقیقی از شرایط داشته باشند ، رفتاری را در پیش می گیرند که بر مشکل فرد مورد نظر می افزایند
  • گاه مشاهده شده که افراد به جای همدلی و همراهی با فردی که دچار چالشی گردیده ، به سرزنش او روی آورده و او را فردی بهانه جو تلقّی می کنند ، و او را به رفتار های نمایشی و غیر واقعی ، متّهم می سازند ، که همه ی اینها به عدم درک افراد از مشکل و شرایط پیش آمده مربوط می شود
  • برخورد  مبتنی بر احترام و صداقت ، گوشِ شنوا داشتن ، صبر و شکیبایی و استفاده از نظر کارشناسان ، در انتخاب شیوه ای مناسب ، می تواند در کاهش آثار منفی  مشکل پیش آمده مؤثر باشد


شکر سلامتی

  • سلامتی موهبتی الهی است که شایسته است با بهره مندی از آن شکر ، این نعمت را بجا آورده و از خداوند به علّت بهره مندی از آن سپاسگزاری نماییم ،  شکر گذاری از این موهبت ، هم توجّه انسان را به این موضوع و اهمیت آن جلب نموده ، و هم روح سپاسگزاری نسبت به نعمت های دیگر الهی را در انسان تقویت می نماید .
  • اصل سپاسگزاری نیز در انسان ، خود ، آثار روانی و معنوی دیگری را برای انسان در پی دارد ، سپاسگزاری با صفتِ رضایتمندی در انسان هماهنگ بوده و کسیکه در زندگی سپاسگزار تر است ، رضایتمندیِ  بیشتری را نیز در خود احساس می کند ، و اصولاً شکر گزاری و رضایتمندی از ویژگی های اخلاقی پسندیده در وجود آدمی است که نگاه و تفکّرِ مثبت را نسبت به خداوند ، انسان ها و مخلوقات ، در پی خواهد داشت .
  • از این رو توصیه و تاکید به شکر گزاری از نعمت سلامتی ، اهمیت پیدا می کند ، برای شکر گزاری از این نعمت کافی است ، منافع و نقشی را که سلامتی در زندگی انسان ایفا می کند در نظر گرفته ، و در ابتدا  به سپاسگزاری از کسی که آن را در اختیار ما قرار داده بپردازیم ، با اینکار ، ارتباط انسان با آفریدگار نیز تقویت شده و موجب افزایش معنویت در انسان خواهد شد .
  • برای شکر گزاری ، نخست با زبان خود ، به سپاسگزاری پرداخته و در مرحله ی بعد با رفتار خود و در عمل  ، به شکر این نعمت اقدام نماییم ؛ شکر عملی از نعمت سلامت ، بخشی به مراقبت از آن اختصاص داشته و بخش دیگرِ آن ، به استفاده صحیح از سلامتی در جهت اهداف انسانی ، اخلاقی والهی .

اثرِ خبرِ خوب

  • انسان موجودی است که از محیط اطراف خود  و از چیزهایی که می بیند و می شنود ، تاثیر می پذیرد ، این تاثیر می تواند تاثیر خوب و مثبتی باشد و می تواند تاثیر بد و منفی باشد ، این تاثیر ابتدا تاثیری ذهنی و روانی است و در ادامه می تواند بر رفتار انسان نیز تاثیر داشته باشد ، گر چه بین افراد مختلف ، میزان این تاثیر متفاوت خواهد بود.
  • با توجّه به این موضوع ، انسان تا حدودی می تواند ، میزان این تاثیرات را در باره ی خود ، پیش بینی و کنترل نماید و از ورود تاثیرات منفی بر ذهن و روان خویش پیش گیری نماید ، به تعبیر دیگر، تا جایی که امکان دارد خود را در معرض اخبار منفی و نگران کننده قرار نداده ، از افراد و منابعی که چنین اخباری را به او منتقل می کنند ، دوری نماید.
  • در نقطه ی مقابل ، با توجّه به تاثیر مثبتِ اخبار ِخوب ، شایسته است انسان خود را در معرض اخبارِ امید آفرین و انگیزه بخش قرار داده و از تاثیری که چنین خبرهایی بر ذهن و روان خود دارد بهره مند گردد ، چنین خبرهایی می تواند از افراد ، کتاب و رسانه های مختلف به انسان انتقال یابد .
  • و با توجّه به اینکه در زندگی امروز ، مردم بیشتر در معرض استرس و اضطراب های مختلف قرار دارند رعایت این موضوع در سلامت مادی و معنوی انسان نقش بسزایی خواهد داشت ، از سوی دیگر ، شایسته است ، در انتقال خبر به افراد مختلف ، به ظرفیت افراد و تحمّل آنان توجّه داشته و اگر خبر نگران کننده ای است آن را به شیوه ی مناسبی در اختیار دیگران قرار داده که کمترین آسیب به آنان وارد گردد.
  • این موضوع در مراکز درمانی و گزارشی که درمانگران در اختیار بیماران خود قرار می دهند از اهمیت ویژه ای برخورداراست ، و به نظر می رسد که بیان واقعیت های یک بیماری به فرد بیمار می تواند به شکلی مناسب صورت پذیرد که کمترین استرس را برای فردِ بیمار و خانواده های آنان داشته باشد .

عافیت طلبی

  • واژه ی " عافیت طلبی" از دو کلمه ی عافیت» و طلب» ترکیب یافته که عافیت به معنای سلامت اعم از مادی ومعنوی است و طلب به معنای جستجو ، خواستن ودنبال چیزی بودن می باشد ، از این رو عافیت طلب به معنای کسی است که جویای سلامت است
  • در عرف عمومی از این واژه ، گاه یک معنای منفی برداشت می شود و عافیت طلب را به معنای کسی بکار می برند که راحت طلب است و از زیر بار مسئولیت فرار می کند و گاه مسئولیت خود را به عهده ی دیگران قرار می دهد
  • ولی همانگونه که در ابتدا گفته شد ، این واژه از نظر لغت به معنای کسی است که خواهان سلامت است ، و این سلامت هم ابعاد مادی را شامل می شود که در این صورت به کسی اطلاق می شود که برای سلامت جسمی خود اهمیت قائل است وتلاش می کند با رعایت بهداشت ، کمتر دچار بیماری گردد و هم شامل ابعاد معنوی می گردد که در این صورت به کسی اطلاق می شود که در زندگی به اصولی اخلاقی ومعنوی پایبند است که در راستای آن از هر کاری که سلامت اخلاقی ومعنوی او را به خطر می اندازد پرهیز می کند
  • و باید توجّه داشت ، سلامت اخلاقی نه تنها در زندگی ما در این دنیا سودمند است و زندگی سعادتمندی را در این دنیا برای انسان رقم می زند ، در مرحله ی بالاتر سلامت اخلاقی در دنیا ، پایه ی اساسی برای سعادت در جهان آخرت می باشد


رفاه مطلق !

  • شناخت ماهیت دنیا و زندگی به انسان کمک خواهد نمود نگاه واقعی تری نسبت به زندگی داشته  و انتظارات خود را بهتر با شرایط پیش آمده تطبیق داده و سازگاری بیشتری با سختی های زندگی برقرار نماییم ، اولین نکته آن است که بدانیم در این دنیا ، رفاه مطلق امکان پذیر نمی باشد و تاکنون چنین رفاهی برای هیچ انسانی در دنیا اتفاق نیفتاده است .
  • حتی اگر ثروتمند ترین یا قدرتمندترین انسان ها را در گذشته و حال در نظر بگیریم ، گرچه ممکن است از یک نظر همه ی امکانات را برای زندگی داشته باشند ، امّا به این معنا نیست که آنان هیچگونه نگرانی یا درد و بیماری در زندگی نداشته و از آرامش مطلق برخوردار باشند ، تنها رفاه مطلق مربوط به بهشت موعود است که در جهان آخرت است نه در این دنیا !
  • آنچه در این دنیا قابل تصّور است رفاه نسبی است به این معنا که انسان در این دنیا از آسایش و آرامشی بر خوردار باشد که به راحتی زندگی کند و این به این معنا نیست که هیچ سختی یا درد یا بیماری و یا تنگنایی در زندگی برای او پیش نیاید و از هیچ چیز ترس ونگرانی نداشته باشد ، بلکه در رفاه نسبی ، انسان سعی می کند چالش ها و سختی های زندگی را کاهش داده و کمتر در معرض آنها قرار گیرد .
  • با این نگاه ، تصّورِ ایده آلی از زندگی نداشته ، ودر دشواری های زندگی صبر وشکیبایی خود را از دست نداده و به زمین وزمان ناسزا نخواهیم گفت ! ، با این نگاه ممکن است ، انسان فرد ثروتمندی نباشد و یا همه چیز در زندگی برای او فراهم نباشد ولی با قناعت وشکیبایی زندگی نموده و از احساس رضایت ، وشکر گزاری بیشتری در زندگی برخوردار می باشد .


کاهش اضطراب

  •  براساس پژوهش های صورت گرفته اعتقادات مذهبی به عنوان عاملی برای مقابله با استرس و کاهش اضطراب معرفی شده است ، این امر به ویژه در بیمارانی که شرایط سختی را تجربه می کنند از اهمیت بیشتری بر خوردار است ، از این رو گروهی از پزشکان در دنیا در کنار درمان های متداول پزشکی از این موضوع نیز در روند درمان بیماران استفاده می کنند.
  • به نظر می رسد توجّه به چگونگی تاثیر این موضوع ، کمک بیشتری به بهره بردن از این مقوله داشته باشد ، در این راستا نخستین نکته این است که اعتقادات مذهبیِ افراد هر چه قوی تر بوده و از استحکام بیشتری بر خوردار باشد ، تاثیر این موضوع افزایش پیدا می کند ، در مرحله ی بعد ، باید دانست که باورهای انسان بر ذهن و فکر و در نهایت بر جهان بینی او تاثیر گذاشته و بر اساس آن پدیده های جهان را لغو و بیهوده ندانسته بلکه آنها را حکیمانه خواهد دید
  • بر این اساس افراد مؤمن ، برای اتفاقات تلخ و شیرین زندگی حکمتی قائل بوده  و با توجّه به آموزه های دینی خود ، صبر و شکر را وظیفه ی خود می دانند ، به این معنا که در آسایش و راحتی ، سپاسگزار بوده و در سختی ها و دشواری هایِ زندگی نه تنها ناسپاسی نکرده بلکه به صبر و شکیبایی روی می آورند و معتقد هستند با شکر گذاری ، خداوند نعمت ها را برای آنان می افزاید و با صبر در برابر مصائب و سختی ها ، از اجر و پاداش الهی بهره مند خواهند شد
  • علاوه بر اینکه آنان به آزمایش های الهی در زندگی معتقد هستند به این معنا که تمام حوادث خوشایند یا ناخوشایند زندگی را برای خود امتحانی می دانند و تلاش می کنند در این امتحان ، با عمل به وظیفه ، سر بلند بیرون آیند ، از این رو افراد معتقد ، احساس رضایت بیشتری از زندگی داشته و به تمام اتفاقات زندگی نگاهی مثبت و حکیمانه دارند ، مجموعه این مطالب باعث می شود در سختی ها و دشواری هایِ زندگی از آرامش بیشتری بهره مند باشند.


شرط دعا

  • برخی تصور می کنند که فقط باید برای اموری که مهم و بزرگ است دعا نمود و مسائلی را که کوچک است و اهمیت چندانی ندارد ، نیازی به دعا کردن ندارد و یا اگر کاری را می توان انجام داد ، نیازی به دعا نمودن ندارد و فقط باید برای کارهایی دعا نمود که انسان توان انجام آن را ندارد ، یا برخی می پندارند که فقط باید برای امور معنوی دعا کرد و زیبنده نیست برای مسائل مادی از خداوند در خواست نمود
  • حقیقت آن است که انسان می تواند برای هر امر مشروعی از خداوند در خواست نماید ، خواه چیز کوچکی باشد یا چیز بزرگی باشد ، چه انسان توانایی انجام آن را داشته باشد و چه توانایی انجام آن را نداشته باشد ، چه امری مادی باشد یا امری معنوی ، زیرا دعا کردن مشروط به کوچک و بزرگی یا مادی یا معنوی بودن خواسته ی انسان ندارد همینکه درخواستِ انسان مشروع و حلال باشد ، می تواند آن را از خداوند طلب نماید
  • البته باید توجّه داشت که اجابتِ دعای انسان مشروط به مصلحتِ الهی است و همواره دعا کننده این موضوع را باید در نظر داشته باشد ، علاوه بر اینکه انسان نباید از روی هوا و هوس و زیاده خواهی چیزی را از خداوند طلب نماید بلکه شایسته است به اولویت ها و ضرورت های زندگی خود توجه نماید
  • نکته ی دیگر آنکه دعا کردن به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست ، بلکه ضمن دعا کردن ، لازم است انسان ، در صورت امکان ، برای خواسته ی خویش نیز تلاش نماید ، در هر صورت باید به یاد داشت دعا کردن ، همواره ، نشانه ی نیازمندی انسان به خداوند می باشد


دعا و بهره مندی

  • غالباً انسان ها زمانیکه با مشکلی مواجه می شوند و از هر جا نا امید می گردند به دعا کردن روی آورده و رفع مشکل خود را از خداوند در خواست می کنند ، در صورتیکه دعا کردن اختصاصی به زمان مشکل نداشته و همچنین دعا تنها برای مشکلاتِ خودِ انسان نمی باشد و می توان از خداوند برای دیگران در خواست نمود
  • اینکه در حال آسایش و امنیت و بهره مندی از نعمت های الهی ، از خداوند در خواست دوام  نعمت ها و توفیق شکر گزاری برای آنها را نموده و یا اینکه از خداوند در خواست عافیت در دنیا و آخرت برای خود و دیگران را نماییم و یا اینکه برای بیماران و شفای آنان دعا کنیم ، همه مواردی از دعا و نیایش است
  • دعا کردن ضمن اینکه نوعی عبادت و راهی برای ارتباط با خداوند است ، هنگامیکه به نفع دیگران انجام می شود ، روحِ نوع دوستی وخیر خواهی نسبت به دیگران را در انسان زنده نگاه داشته و زمینه ای خواهد بود که هر گاه شرایط فراهم گردد ، در عمل هم به دیگران یاری رساند
  • دعا کردن همواره بر اساس امیدی خواهد بود که انسان به اجابت آن دعا دارد ، بنا براین دعا کردن ، امیدواری به رحمت الهی را در دل انسان زنده نگاه داشته و آن را تقویت می نماید و اگر بنا بر صلاحدید الهی دعا به اجابت رسد ، انسان به هدف خود نیز دست یافته است .


درک شرایط

  • هر فردی از افراد جامعه ، دارای شرایطی است که باعث تفاوت او با دیگران می شود  ، حتّی یک فرد نیز در زمان های مختلف شرایط یکسانی نخواهد داشت ، توجّه به این حقیقت ، به ما در انتظاری که از هر فرد داریم کمک خواهد نمود
  • بخشی از توانایی هر انسانی به توانایی او در ایجاد ارتباط با افراد مختلف و انتظاری که از آنان باید داشته باشد مربوط می شود ، همانگونه که گفته شد همیشه یک فرد دارای حالت یکسانی نمی باشد ، گاه شاد وبا نشاط ، گاه غمگین واندوهناک ، زمانی خشم آلود و عصبانی ، زمانی مأیوس و نا امید  وگاه نگران ومضطرب می باشد ، اینکه ما بتوانیم درک درستی از حالات وموقعیت هر فردی داشته باشیم ، در مرحله ی بعد خواهیم توانست بهترین واکنش و رفتار را با او برقرار نماییم
  • اگر فردی دارای بیماری سخت و نگران کننده ای شده است و حال و روز خوبی ندارد ، نباید از او انتظار زمانی را داشته باشیم که در سلامت به سر می برد و توانایی بیشتری برای فعالیت ها ومسئولیت های خود را دارد ، عدم درک این موضوع باعث می شود ، فرد بیمار ، فشار و اضطراب بیشتری را تحمّل نموده و باز یابی سلامت جسمی و روحی او به تاخیر افتد
  • همانگونه که عدم درک این موضوع باعث می گردد ، با فرد بیمار ، همراهی و همکاری لازم انجام نگردد و او مجبور شود بار مشکلات خود را به تنهایی بر دوش کشد و ادامه ی این شرایط روح و روان او را آزرده خواهد ساخت


امید و مصلحت

  • در دنیای معاصر که انواع نگرانی ها ، ترس ها و اضطراب ها ، محیط زندگی را احاطه نموده و بیماری های روانی گسترش بیشتری پیدا کرده است و احساس ناامنی در بسیاری از افراد شایع شده است ، صاحب نظران بر تقویت امید و نفی یأس و ناامیدی تاکید می ورزند
  • در فرهنگ دینی نیز بر امیدواری تاکید گردیده و از یأس و ناامیدی پرهیز داده شده است ، امّا نکته ی مهم در اینجا ، جهت امیدواری می باشد ، در این فرهنگ امیدواری نسبت به رحمت خداوند است و از یأس نسبت به رحمت الهی نهی شده و حتی آن را گناهی بزرگ به شمار آورده اند ، از این رو محور امید در این فرهنگ جنبه ی توحیدی دارد ولی در فرهنگ معاصر دنیا ، امید بر محور موضوعات مادی و روزمره می باشد
  • در فرهنگ دینی ، از طرفی به سعی و تلاش در زندگی ، تعقّل و اندیشه در کارها ، و م با اندیشمندان ، توصیه شده و از سوی دیگر به توکّل و سپردن نتیجه ی کارها و پذیرش مصلحت الهی در امور ، سفارش شده است ، در این فرهنگ اگر از امید هم سخنی به میان می آید ، امیدی است که بر اساس مصلحت های الهی مورد تأکید قرار می گیرد ، از این رو اگر به انجام کاری امید داشته ولی بر خلاف آنچه امید داشتیم ، اتفاقی افتاد ، انسان مؤمن آن را به راحتی می پذیرد ، و آرامش زندگی او خدشه دار نمی گردد


احساس مثبت

  • انسان در زندگی اجتماعی خود هم از دیگران تاثیر می پذیرد و هم بر دیگران تاثیر می گذارد ، این تاثیرات شامل تاثیر های مثبت و منفی می شود ، هر تاثیر، احساسی مثبت یا منفی را برای انسان به دنبال خواهد داشت ، در این راستا تداوم احساسات مثبت ؛ حالت شادی ، نشاط و امید را در انسان زنده نگاه داشته و ادامه ی احساسات منفی ؛ حالت افسردگی ، بی میلی و کاهش امید را تقویت می کند
  • اینکه تصمیم بگیریم با چه کسانی بیشتر همنشین بوده ، چه چیز های را ببینیم و بشنویم ، در چه مکان هایی حضور داشته باشیم ، چه چیزهایی را مطالعه نموده و به چه چیزهایی فکر کنیم ، همه ی اینها در تاثیری که قرار است پذیرفته و احساسی که قرار است به ما منتقل شود ، نقش خواهد داشت
  • همه ی ما برای ادامه ی زندگی نیازمند امید و نگاهی مثبت به انسان ها ، آینده و محیط پیرامون خود هستیم ، از این رو لازم است با کسانی همنشین گردیم که امید را در ما زنده و نا امیدی و افکار منفی را از ما دور می کنند و همواره به یاد داشته باشیم ، خداوند یار و پشتیبان کسانی می باشد که بر او توکّل نموده و از او یاری می طلبند


شرایط سخت

  • توانایی انسان ها با یکدیگر متفاوت بوده و هر انسانی استعداد و توانایی خاص ومحدودی دارد که لازم است آن را شناسایی نموده و به همان اندازه از خود انتظار داشته باشد ، در این جهت ، بجای مقایسه ی خود با دیگران ، لازم است انسان بر توانایی های خود متمرکز شده و کاری را که در توان اوست انجام دهد .
  • از سوی دیگر به علت ارتباط تنگاتنگی که بین جسم و روح انسان وجود دارد  ، هر کدام از آندو در فشار وسختی قرار گیرند ، آثار و پیامدهای آن در دیگری آشکار می گردد ، اگر جسم انسان در فشار وسختی باشد روح انسان آزرده شده و آثار نیتی در آن بروز می کند ، و اگر از نظر روحی در فشار باشد ، جسم انسان سست شده و احساس خستگی می کند .
  • کسانی که بنا بر ضرورتی ، در شرایط سخت و پر استرس زندگی نموده یا به کار و تلاش می پردازند ، زودتر از دیگران ، توانایی های جسمی آنان کاهش پیدا نموده و بیشتر در معرض بیماری های جسمی و روانی قرار می گیرند ، از این رو ، تغییر شرایط زندگی و کار ، در صورت امکان ، برای چنین افرادی ضرورت دارد ، و چنین افرادی بیش از دیگران نیازمند حمایت های فردی واجتماعی می باشند .
  • از سوی دیگر استفاده از برنامه ی غذایی مناسب ، استراحت کافی ، و تفریح ، تا حدودی می تواند شرایط سخت را برای آنان تعدیل نموده و تا اندازه ای در حفظ توانایی های جسمی و روانی آنان مؤثرخواهد بود و باید توجه داشت انسان همانطور که نیاز های مادیی دارد که لازم است به آنها توجه نماید ، نیاز های معنویی نیز دارد که نباید مورد غفلت قرار گیرد .

رقابت ناسالم

  • انسان ها در زندگی اجتماعی  ، بسیاری از رفتارها را از یکدیگر و محیطِ اطراف خود آموخته و فرا می گیرند و در مرحله ی بعد آن را بکار می بندند ، این نگاه به دیگران ، گاه انسان را به رقابت با آنان وا می دارد ، و این رقابت هم می تواند باعث پیشرفت و رشد مادی ومعنوی انسان گردد و هم می تواند مانع پیشرفت و موجب پسرفت انسان گردد . در جایی که موجب پیشرفت گردد از آن به رقابت سالم نام می برند و در موردی که باعث عقب گرد انسان گردد از آن به رقابت ناسالم تعبیر می کنند .
  • رقابت سالم به رقابتی گفته می شود که ارزش افزوده ی مادی یا معنوی را برای انسان در پی داشته ، بدون اینکه خواهان نقص یا ضرری برای دیگران باشد و در مرحله ی بالاتر خواهان پیشرفت برای دیگران بوده و از موفقیت آنان خرسند گردد ، در نقطه ی مقابل به رقابتی ناسالم اطلاق می شود ، که انسان را از دست یابی به ارزش های مادی ومعنوی باز داشته واز سوی دیگر خواهان نقص و یا زیانی برای دیگران بوده واز موفقیت آنان ناراحت است .
  • به عنوان مثال فردی که به دیگران حسادت می ورزد گرفتارِ رقابتی ناسالم است که هم از امتیازی که نصیب دیگران گردیده نا خرسند است و در مرحله ی بالاتر تلاش می کند آن امتیاز از آنان گرفته شود و عیب ونقصی متوجّه آنان گردد ، این نوع از رقابت ، گاه انسان را به وادی اخلاق ناپسند دیگری چون بد گویی ، تهمت زدن ، و یا آزار دادن دیگران ، دچار می کند ، لذا می توان گفت رقابت ناسالم آفتی برای سلامت معنوی انسان خواهد بود .
  • لذا در مباحث اخلاقی توصیه گردیده ، انسان در مسائل مادی به پایین تر از خود نگاه کند ، تا روح شکر گزاری به خاطر آنچه خود دارد و دیگران در اختیار ندارند ، در او زنده گردد و به عکس در مسائل معنوی به بالاتر از خود نگاه کند و تلاش نماید خود را از این جهت ، رشد دهد واز آنچه دیگران دارند خرسند باشد ، امّا اگر بر عکس شد ، یعنی درمسائل مادی به بالاتر از خود نگاه کرد و به جای رقابت سالمی که از آن نام برده شد به رقابت ناسالم روی آورد که در عرف از آن به چشم و هم چشمی یاد می کنند ، سلامت معنوی او خدشه دار خواهد شد . 

شکر سلامتی

  • سلامتی موهبتی الهی است که شایسته است با بهره مندی از آن ، شکرِ این نعمت را بجا آورده و از خداوند به علّت بهره مندی از آن سپاسگزاری نماییم ،  شکر گذاری از این موهبت ، هم توجّه انسان را به این موضوع و اهمیت آن جلب نموده ، و هم روح سپاسگزاری نسبت به نعمت های دیگر الهی را در انسان تقویت می نماید .
  • اصل سپاسگزاری نیز در انسان ، خود ، آثار روانی و معنوی دیگری را برای انسان در پی دارد ، سپاسگزاری با صفتِ رضایتمندی در انسان هماهنگ بوده و کسیکه در زندگی سپاسگزار تر است ، رضایتمندیِ  بیشتری را نیز در خود احساس می کند ، و اصولاً شکر گزاری و رضایتمندی از ویژگی های اخلاقی پسندیده در وجود آدمی است که نگاه و تفکّرِ مثبت را نسبت به خداوند ، انسان ها و مخلوقات ، در پی خواهد داشت .
  • از این رو توصیه و تاکید به شکر گزاری از نعمت سلامتی ، اهمیت پیدا می کند ، برای شکر گزاری از این نعمت کافی است ، منافع و نقشی را که سلامتی در زندگی انسان ایفا می کند در نظر گرفته ، و در ابتدا  به سپاسگزاری از کسی که آن را در اختیار ما قرار داده بپردازیم ، با اینکار ، ارتباط انسان با آفریدگار نیز تقویت شده و موجب افزایش معنویت در انسان خواهد شد .
  • برای شکر گزاری ، نخست با زبان خود ، به سپاسگزاری پرداخته و در مرحله ی بعد با رفتار خود و در عمل  ، به شکر این نعمت اقدام نماییم ؛ شکر عملی از نعمت سلامت ، بخشی به مراقبت از آن اختصاص داشته و بخش دیگرِ آن ، به استفاده صحیح از سلامتی در جهت اهداف انسانی ، اخلاقی والهی مربوط می شود .

خوگرفتن

  • یکی از استعداد هایی که در وجود انسان و برخی از موجودات به ودیعه نهاده شده موضوع "خو گرفتن" است ، بر اساس این استعداد ، انسان بهتر می تواند با محیط اطراف ، انسان ها واشیاء پیرامون خود ، ارتباط برقرار نماید ، این ارتباط اگر بر اساس یک الگوی صحیح ، پدید آمده باشد ، می تواند در آسایش و آرامش انسان ، مؤثر باشد .
  • خو گرفتن را می توان نوعی عادت دانست که در یک فرایند زمانی کوتاه یا بلند ، برای انسان به وجود می آید ، علاوه بر اینکه خو گرفتن به هر چیز، با شرایط زندگی و علاقه و سلیقه ای که هر فرد دارد نیز ، در ارتباط است ،  به عنوان مثال : انسان به محلّ زندگی خود ، اتاق و وسایل شخصی خود و کاری که بطور مستمر انجام می دهد خو می گیرد ، لذا جدا کردن یک انسان از چیزهایی که به آن خو گرفته است ، کار دشواری است و گاه باعث سلبِ آرامش وآسایش او می گردد .
  • گرچه توصیه شده انسان بگونه ای زندگی کند و یا پرورش یابد ، که توانایی سازگاری با شرایط مختلف را داشته باشد ،  از این رو راحت طلبی افراطی ، باعث می شود که در شرایط دشوار زندگی ، طاقت کنار آمدن با آن را نداشته و بی تابی از وضع موجود ، آرامش را از او بگیرد . در اینجاست که اعتدال در بهره گیری از نعمت ها و رفاه در زندگی ، باعث می شود بهتر با شرایط زندگی کنار بیاید و خود را با آنها تطبیق دهد .
  • با توجّه به این موضوع است که ماندن یک بیمار به مدت طولانی در یک مرکز درمانی که با محیط آنجا خو نگرفته می تواند بر سلامت روانی و معنوی او تاثیر منفی بر جای گذارد ، از این رو توصیه شده ، محیطی که برای درمان بیماران است بگونه ای باشد که نه تنها آرامش آنان را سلب نماید بلکه بیمار از ماندن در آنجا ، احساس خوبی داشته و بهتر بتواند با آن خو بگیرد .  

سازگاری

  • انسان همانند دیگر موجودات ، از توانایی سازگاری با محیط وشرایط بر خوردار است ، این توانایی به انسان کمک می کند ، تا سختی ها ودشواری هایی را که در زندگی با آن روبرو می شود ، بهتر تحمّل نموده و با آنها کنار آید ، گر چه میزان واندازه ی این سازگاری در افراد مختلف با یکدیگر متفاوت بوده و بطور کلی می توان برای این سازگاری حداقل و حداکثری را در نظر گرفت .
  • این قدرت سازگاری در وجود انسان با عادت کردن ارتباط نزدیکی دارد بطوری که می توان گفت ؛ انسان به هر چیزی عادت نماید ، می تواند با آن سازگاری پیدا کند ، علاوه بر اینکه این سازگاری ، با تواناییِ درک شرایط نیز در ارتباط است به این معنا که اگر انسان درک درستی از شرایط داشته باشد می تواند برای آن برنامه ریزی نموده و در طول مدت ، خود را با آن سازگار نماید .
  • به عنوان مثال ؛ بیماری که در طولِ درمان خود با شرایط سخت ودشواری روبرو می باشد ، اگر درک درستی از بیماری خود داشته واطلاعات لازم را در این باره بدست آورده باشد ، بهتر می تواند خود را با آن تطبیق داده و دوران درمان را به خوبی سپری نماید ، یا فردی که می خواهد شغل یا کاری دشوار را برای خود برگزیند اگر از قبل اطلاعات لازم را در باره آن کسب نماید وشرایط کار وتوانایی خود را در نظر بگیرد ، بهتر خواهد با کار ودشواری های آن کنار آمده و با آن سازگاری پیدا کند
  • گرچه همواره باید توجّه داشت ، همیشه محاسبات انسان از یک موضوع و توانایی هایی که دارد ، درست از آب در نمی آید و انسان پس از ورود در برنامه ای ، ممکن است توانایی ادامه آن کار را نداشته و نتواند خود را با آن سازگار نماید .
  • این سازگاری ، با کنار آمدن با رفتار افراد دیگر نیز قابل تصوّر است ، به این معنا که در محیط زندگی همواره افرادی وجود دارند که از نظر اخلاقی ، با انسان متفاوت بوده و انسان چاره ای جز زندگی کردن در کنار آنها را ندارد ، در اینجاست که قدرت سازگاری به انسان کمک می کند ، تا با اخلاق آنان کنار آمده و بتواند به زندگی در کنار آنها ادامه دهد ، در هر صورت باید به یاد داشت که "توانایی سازگاری" به انسان در مراقبت وحفظِ سلامت روانی و معنوی کمک خواهد نمود .

سکوت و سلامت

  • معمولاً هنگامیکه از آرامش سخن به میان می آید ، محیطی ساکت و بی سر وصدا را به ذهن انسان تداعی می کند ، که در آنجا هیچ سر وصدای مزاحمی وجود نداشته و انسان در آن محیط به استراحت یا تفکّر و یا مطالعه بپردازد ؛ گر چه تردیدی نیست که محیطی که در آن سکوت حکمفرما ست ، زمینه ی زیادی برای آرامش وجود دارد و انسان در شبانه روز به لحظات وساعاتی از سکوت نیازمند است تا به استراحت بپردازد ؛ از این رو امروزه در معماری ساختمان ها ، به روش هایی روی آورده اند که سر وصدای خارج از محیط ، کمتر برای ساکنان ، آزار دهنده باشد .
  • اگر در گذشته بحثی از آلودگی صوتی نبوده است ، ولی امروزه ، آلودگی های صوتی تهدیدی جدّی برای سلامت جسمی و روانی انسان به شمار می آید که در شهر های بزرگ تا حدّ زیادی گریزی از آن نیست ، ولی در هر حال هر کس به اندازه ی توان خود و به اندازه ای که شرایط اجازه می دهد ، لازم است از تهدیدی که از این جهت وجود دارد ، خود را دور سازد .
  • غیر از سکوتی که در محیط زندگی انسان از آن سخن به میان آمد ، سکوت خود انسان هم در سلامت اخلاقی ومعنوی او نقش بسزایی دارد ، به این معنا که گفتن برخی از سخنان منفی یا زیان بار ، خود ودیگران را در معرض چنین آسیبی قرار می دهد ، از جمله بد گویی کردن ، تهمت زدن ، دروغگویی ، سرزنش کردن ، آزار دادن دیگران با برخی از سخنان ، پرگویی های تکراری و بی حاصل ، سخنان لغو بیهوده وبی فایده ؛ همه نمونه هایی از سخنانی است که سلامت اخلاقی انسان را به خطر می اندازد .
  • از این رو وقتی از سکوت در این باره سخن گفته می شود ، به این معنا است که انسان زبان خود را کنترل نموده و از گفتن چنین سخنانی که بار منفی در بر داشته و احساسی منفی را به دیگران یا خود منتقل می کند ، دست بردارد و نیز از بیان سخنانی که در اخلاق از آن نهی شده خود را باز دارد ، البته رعایت چنین برنامه ای نیاز به تمرین و عادت دادن زبان به سخنان مثبت وسازنده دارد .

مراتب سلامت

  • سلامتی مقوله ای است که دارای سطوح مختلف از کم تا زیاد و کامل می باشد به این معنا که برخی از افراد در سلامت کامل از هر نظر می باشند و برخی میزان سلامتی آنان اندک است و برخی از سلامتی زیادی بر خوردارند ، این سلامت شامل تمام ابعاد سلامت انسان ، اعم از مادی و معنوی می گردد .
  • از طرفی هر فرد وظیفه دارد در حفظ و ارتقای سلامت خود ، تلاش کند و سعی نماید در طول زندگی بهره ی بیشتری از سلامت را بدست آورد ، از این رو اگر کسی بهره ی کمی از سلامتی دارد ، لازم است با رعایت بهداشت و یا درمان ، سلامت خود را بیفزاید و یا اگر کسی بهره ی زیادی از سلامت دارد لازم است از آن مراقبت نموده ، تا دچار بیماری نگردد .
  • وظیفه ی دیگری که در برابر سلامتی به عهده ی هر فردی می باشد ، شکرگزاری از نعمت سلامت است ، شکر گزاری ضمن اینکه خیر وبرکت را در زندگی می افزاید ، به سلامت ذهن وروح انسان نیز کمک نموده وانسان را از نعمت آرامش ورضایت در زندگی نیز بهره مند می نماید .
  • این سخن به این معنا نمی باشد که اگر کسی بیمار بود ، و به دلیلی از سلامت فاصله گرفته بود ، نباید به شکر گزاری روی آورد و به ناسپاسی بپردازد ، بلکه سپاسگزاری در هر حالی پسندیده و نا سپاسی نیز در هر شرایطی ناپسند است ، زیرا انسان در هر حالی باشد مشمول نعمت های فراوان الهی است که اگر به دلیلی ، از برخی از آنها محروم باشد ، مشمول نعمت های مادی ومعنوی دیگری است که شایسته است وظیفه ی سپاسگزاری از آنها را بجای آورد .

خوگرفتن

  • یکی از استعداد هایی که در وجود انسان و برخی از موجودات به ودیعه نهاده شده موضوع "خو گرفتن" است ، بر اساس این استعداد ، انسان بهتر می تواند با محیط اطراف ، انسان ها واشیاء پیرامون خود ، ارتباط برقرار نماید ، این ارتباط اگر بر اساس یک الگوی صحیح ، پدید آمده باشد ، می تواند در آسایش و آرامش انسان ، مؤثر باشد .
  • خو گرفتن را می توان نوعی عادت دانست که در یک فرایند زمانی کوتاه یا بلند ، برای انسان به وجود می آید ، علاوه بر اینکه خو گرفتن به هر چیز، با شرایط زندگی و علاقه و سلیقه ای که هر فرد دارد نیز ، در ارتباط است ،  به عنوان مثال : انسان به محلّ زندگی خود ، اتاق و وسایل شخصی خود و کاری که بطور مستمر انجام می دهد خو می گیرد ، لذا جدا کردن یک انسان از چیزهایی که به آن خو گرفته است ، کار دشواری است و گاه باعث سلبِ آرامش وآسایش او می گردد .
  • گرچه توصیه شده انسان بگونه ای زندگی کند و یا پرورش یابد ، که توانایی سازگاری با شرایط مختلف را داشته باشد ،  از این رو راحت طلبی افراطی ، باعث می شود که در شرایط دشوار زندگی ، طاقت کنار آمدن با آن را نداشته و بی تابی از وضع موجود ، آرامش را از او بگیرد . در اینجاست که اعتدال در بهره گیری از نعمت ها و رفاه در زندگی ، باعث می شود بهتر با شرایط زندگی کنار بیاید و خود را با آنها تطبیق دهد .
  • با توجّه به این موضوع است که ماندن یک بیمار به مدت طولانی در یک مرکز درمانی که با محیط آنجا خو نگرفته می تواند بر سلامت روانی و معنوی او تاثیر منفی بر جای گذارد ، از این رو توصیه شده ، محیطی که برای درمان بیماران است بگونه ای باشد که نه تنها آرامش آنان را سلب نکند بلکه بیمار از ماندن در آنجا ، احساس خوبی داشته و بهتر بتواند با آن خو بگیرد .  

محیط زیست

  • انسان و سایر موجودات در روی همین زمین زندگی نموده ، از آب هایی که بر آن جریان دارد استفاده می کنند و از هوایی که آن را فرا گرفته تنفّس می نمایند ، و از نعمت های خدا دادی که در آب و خاک همین زمین می باشد ، بهره می برند ، از سوی دیگر با توجّه به اینکه نسل بشر در حال گسترش می باشد باید به نوعی از این نعمت ها بهره برداری نمود که این نعمت ها در کمال سلامت وپاکی و به دور از هر آلودگی در اختیار دیگران و به ویژه نسل های آینده قرار گیرد .
  • اگر در گذشته دغدغه ای جهانی نسبت به حفظ پاکی محیط زیست وجود نداشته است ولی امروزه بنا بر دلایل متعددی این موضوع اهمیت فراوانی یافته بگونه ای که گروه ها و انجمن هایی در دنیا برای دفاع از محیط زیست پدید آمده است .
  • معمولاً وجود منافع فردی یا گروهی برخی از انسان ها و نبود تفکّر اجتماعی نسبت به منافع وحقوق دیگران که از جمله ی آن حفظ سلامت محیط زیست می باشد ، باعث شده ، این موضوع مورد غفلت و بی توجّه ای قرار گیرد .
  • آلوده ساختن محیط زیست (چه کم ویا زیاد) ، هم نادیده گرفتن حقوق دیگران و هم موجب به خطر انداختن سلامت انسان وسایر موجودات وهم ناسپاسی کردن نسبت به نعمت های الهی خواهد بود که پیامدهای مادی ومعنوی جبران ناپذیری برای انسان در بر خواهد داشت .

خیر خواه سلامت

  • خیر خواهی یک عمل انسانی است که نخست از یک حس درونی و فطری آغاز می گردد و سپس در رفتار انسان نسبت به همنوعان خویش و دیگر انسان ها تحقق می یابد ، اگر چیزی به نام خیرخواهی وجود نداشت ، زندگی کردن بی معنا می شد ، از این رو خیر خواهی را می توان در راستای معنای زندگی جستجو کرد .
  • در خیر خواهی انسان به دنبال سود و نفعی است که برای دیگران می خواهد ، که نخستین شکل آن را در رفتار پدران ومادران نسبت به فرزندان خود می بینیم ، این خیر خواهی در هر چیزِ مفیدی که مادی باشد یا معنوی ، جسمی باشد یا روحی ، فردی باشد یا اجتماعی ، علمی باشد یا فنی و . می توان تصور نمود ، که از جمله ی آنها می توان خیر خواهی نسبت به سلامت دیگران را نام برد .
  • در این نوعِ خیر خواهی افراد بر حسب توانایی و علاقه و امکاناتی که در اختیار دارند ، در جهت سلامت افراد جامعه تلاش می کنند ، زیرا می دانند که برای فراگیر شدن هر نوع سلامتی در جامعه باید آن را در سطح عمومی با هر ابزاری که در اختیار داریم گسترش دهیم ، خواه با نوشتن باشد یا با تبلیغ کردن یا آموزش دادن یا پژوهش و برنامه ریزی و یا با ارائه خدمات در حوزه ی سلامت .
  • در این راستا حفظ پاکی محیط زیست واحترام به طبیعتِ خدادادی ، نوعی خیر خواهی نسبت به سلامت خود ودیگران به شمار می آید ، که شایسته است از آن پاسداری نمود ، حتی مراقبت از اخلاق عمومی و آگاه کردن دیگران از آسیب های اخلاقی که جامعه را تهدید می کند ، خود نوعی از خیر خواهی در جهت سلامت محسوب می شود .

قانونمندی و سلامت

  • هر جامعه ای برای ادامه ی حیات خود نیازمند قانون است ، و بدون قانون هیچ حرکت و فعالیتی به سامان نمی رسد ، قوانین هم می تواند جنبه ی فردی داشته باشد که یک فرد برای خود وضع می کند و می تواند جنبه ی اجتماعی داشته باشد ، معمولاً در قوانین ، سود و منفعتی فردی و اجتماعی در نظر گرفته شده و بر اساس آن قانونی را وضع می کنند ، قانون می تواند جنبه ی مدنی ، کیفری ، حقوقی ، اخلاقی ، بهداشتی و یا دینی داشته باشد .
  • بخشی از قوانین ، تامین کننده ی سلامت فرد و جامعه و سلامت مادی ومعنوی انسان ها می باشد ، مثلاً رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ضمن تامین نظم در عبور و مرور ،  تامین کننده ی سلامت افراد جامعه نیز می باشد به عنوان مثال عدم رعایت حق تقدّم ، یا بی توجّه ای به چراغ راهنمایی ورانندگی ، رانندگی در حالت خواب آلودگی و سرعت زیاد ، امکان وقوع تصادف را افزایش داده و بر اثر آن سلامت افراد به خطر می افتد .
  • گرچه در ابتدا به نظر می رسد که این به خطر افتادن سلامت ، جنبه ی جسمی دارد ، ولی هر آسیب جسمی ، پیامد های روانی یا معنوی نیز برای فرد آسیب دیده و اطرافیان او خواهد داشت ، کسی که در یک تصادف ، عزیزی را از دست داده باشد ، به یقین روح و روان او آزرده خواهد شد ، و ممکن است بر اثر شوکِ حاصل از آن ، خود نیز دچار بیماری گردد .
  • در قوانین اخلاقی نیز ، سلامت فردی واجتماعی افراد مورد توجّه است ، مثلاً دروغگویی اعتماد اجتماعی را از بین برده و زمینه ساز طرد وکنار گذاشتن فرد دروغگو ، یا دعوا و نزاع می گردد ، یا حسادت ، ضمن تاثیر بر ذهن و روان انسان ، منشأ آسیب رساندن مادی یا معنوی به فرد مورد حسادت می گردد ، یا داشتن روابط نامشروع و غیر اخلاقی ، هم انسان را مستعدّ برخی از بیماری ها ، هم باعث فساد اخلاقی افراد دیگرِ جامعه خواهد شد . از این رو پایبند بودنِ افراد جامعه به قوانین ، ضامن سلامت مادی و معنوی آنان و تامین کننده ی آسایش و آرامش در زندگی و بهره مندی از سعادت در این دنیا و دنیای دیگر خواهد بود .

احساس تنهایی

  • تجربه ی بشری حاکی از آن است که احساس تنهایی یکی از موضوعاتی است که که باعث آزردگی روح وروان آدمی شده و تداوم این احساس ، منجر به گوشه گیری و کناره گیری از اجتماع شده و افسردگی را در پی خواهد داشت ، گرچه این احساس در انسان های مختلف متفاوت بوده و هر کس برداشتِ خاصی از این موضوع دارد و همیشه این احساس مبتنی بر واقعیت نمی باشد ، مثلاً فردی که انتظارات بسیاری از دیگران دارد و به عنوان فردی پر توقّع شناخته می شود ، اگر کارها مطابق میل او پیش نرود ، احساس می کند از سوی دیگران مورد بی مهری قرار گرفته و فردی تنها و بی یاور است . !
  • این احساس در مواردی که انسان دچار مشکلی می شود افزایش پیدا می نماید ، زیرا در صورت بروز مشکل انسان احساس نیاز بیشتری به کمک و همدردی دیگران می نماید به خصوص برای افرادی که عادت کرده اند به کمک دیگران مشکلات خویش را حل نمایند ، ولی در مورد کسانی که بیشتر روی پای خود ایستاده و در انجام کارها کمتر از دیگران یاری می طلبند ، این احساس تنهایی و بی یاوری کمتر پیش می آید ، از این رو شایسته است انسان در مورد خود و فرزندان خویش در زندگی روز مره به استقلال و خود کفا بودن توجّه نموده و از تکیه کردن به دیگران و وابستگی غیر ضروری به آنان پرهیز نماید ، تا در صورت بروز مشکل کمتر دچار احساس تنهایی و بی یاوری کند .
  • افراد برون گرا و کسانی که به ارتباط بیشتر به دیگران خو گرفته اند ، اگر در موقعیتی قرار گیرند که حضور دیگران را کمتر در نزد خود داشته باشند نیز زودتر به احساس تنهایی دچار گردیده واز این بابت آسیب زیاد تری را تجربه خواهند نمود  ، در مورد بیمارانی که شرایط طولانی وسختی را تجربه می کنند و دامنه ی فعالیت های آنان محدود شده و به خاطر شرایطی که دارند مجبور به ارتباط کمتر با دیگران هستند نیز احساس تنهایی ممکن است برای آنان آزار دهنده باشد .
  • در مواردی که فردی دچار احساس تنهایی می کند ، مشغول شدن به کارهای مفید و سرگرم کننده و کارهایی که به آن علاقه مند بوده و در شرایط عادی فرصت انجام آن را پیدا نمی کرده است ، می تواند راهی برای غلبه بر تنهایی باشد و به اندازه ای آنان را از احساس آزار دهنده تنهایی خارج نماید ، از سوی دیگر پرداختن به مسائل معنوی تاثیر بسزایی در جبران تنهایی و بی یاوری انسان خواهد داشت ، امام علی علیه السلام می فرمایند : "کسیکه به تلاوت  قرآن انس گیرد  از جدایی دوستان (برادران) وحشت نخواهد نمود" (1)

----------------------------

1- غرر الحکم شماره شماره 8790


یاد خداوند و آرامش

  • وجود انسان ترکیب یافته از جسم و روح است و هر کدام از این دو آفاتی دارند که سلامت آن را به خطر می اندازد ، مثلاً حوادث و بیماری ها می توانند سلامت مادی انسان را با مشکل روبرو نمایند ، و کمبودها و ناکامی ها  می توانند روح انسان را آزرده نموده و آرامش را از آن سلب نمایند ، و با توجه به ارتباطِ تنگاتنگی که بین جسم و روح وجود دارد مشکلات مادی می تواند به مشکلات روحی بینجامد و ناآرامی های روحی می تواند ، جسم انسان را نیز تحت تاثیر قرار دهد .
  • از سوی دیگر یکی از ویژگی هایِ روح انسان ، دگرگونی و تغییرحالاتی است که گریبانگیر آن می شود  و با هر عامل کوچک و بزرگی ، حالِ خوب یا بدی عارض آن می گردد ، گاه شاد می شود وگاه  اندوهناک وافسرده  ، زمانی امیدوار می گردد و زمانی دیگر نا امید ، در زمانی احساس خوشبختی می کند و در زمان دیگر احساس بد بختی و . از این جهت گاه به روح انسان " قلب" اطلاق می شود زیرا دائم در حال زیر و رو شدن و انقلاب می باشد ، قلبِ انسان را می توان به یک کشتی تشبیه نمود که در دریایی موّاج قرار گرفته و با هر حرکتی متلاطم می شود ، مگر اینکه در کنار ساحلی امنی قرار گرفته و لنگر بیندازد .
  • از جهت دیگر ما می دانیم که خداوند خالق و آفریننده ی تمام هستی از جمله روح وجسم ما می باشد و آگاهی تمام وکاملی به ابعاد جسمی و روحی مخلوقات و آفریده های خویش دارد ، علاوه بر اینکه قدرت او فوق هر قدرت دیگری است و به هر گونه بخواهد و صلاح ببیند می تواند در آفریده های خویش تصرّف نموده وتغییراتی را در آنها ایجاد کند ، و هر چیزی در عالم اگر اثری دارد این اثر از سوی خداوند به آن داده شده است واز خود  چیزی ندارد  .
  • هنگامیکه انسان به یاد خداوند باشد و اورا صدا کند واز او استمداد طلبد ، به یقین خداوند صدای او را می شنود و به آنگونه که صلاح ببیند به نفع و سود بنده ی خویش ، یا خیری را به او می رساند و یا شرّی را از او دفع می کند ، و کمترین اثری که به یاد خداوند بودن برای انسان در پی خواهد داشت ، آرامشی است که از یاد خداوند برای انسان حاصل می شود )أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب) (1) وأنس واعتمادی است که به پروردگار خویش پیدا می کند .

-----------------------

1-رعد/28


یاد مرگ و آرامش

  • شاید بسیاری از افراد ، هنگامیکه از مرگ یاد نموده ، نگران شده و این امر ، آنان را به وحشت انداخته و نگران  می کند ،  لذا تا آنجا که بتوانند از یاد آوری آن دوری می کنند ؛ در حالیکه مرگ بخشی از مسیر زندگی انسان است که دیر یا زود با آن روبرو شده و چاره ای جز پذیرش آن برای انسان باقی نمی ماند ، لذا فرار از یاد آوری آن ، تغییری در این واقعیت نمی دهد .
  • یاد آوری مرگ هر چند ممکن است باعث نگرانی واندوه انسان گردد ، ولی هر نگرانی را نمی توان بد و نامطلوب پنداشت ، بلکه به عکس ، برخی از نگرانی ها در حد معمول و متعارف می تواند سازنده و راه گشا نیز باشد ، به عنوان مثال اگر ما برای آینده خود و فرزندان  خویش نگران نباشیم ، برای سعادتمندی و رفاه وآسایش آنان تلاشی نکرده و قدمی بر نمی داریم ، و اگر ما نگران سلامت و عافیت خود نباشیم ، برای حفظ ومراقبت از آن حرکتی نخواهیم کرد .
  • یاد مرگ در حد متعادل (به دور از افراط وتفریط) انسان را برای دنیای دیگر آماده ساخته و او را از بیهودگی و بطالت دور می نماید و به رفتار و نوع زندگی و برنامه ای که در دنیا برای خود در نظر گرفته ، جهت داده ، و از توجّه افراطی به مادیات منصرف نموده و در نتیجه روح قناعت و رضایت را در انسان زنده می سازد ، از این رو امام علی علیه السلام می فرمایند : "کسیکه به یاد مرگ باشد ، در دنیا به اندک راضی گردد" (1) و این موضوع در ایجاد آرامشِ فکر وذهن انسان بسیار مؤثر خواهد بود ، زیرا بخش مهمی از غم ها و نگرانی ها ،  به علت وابستگی ودلبستگی افراطی به مادیات و یا احساس ناکامی در دستیابی به آنها برای انسان پدید می آید .
  • بنا براین یاد مرگ هر چند ممکن است نگرانی و ترسی را در دل انسان به وجود آورد ، ولی نمی توان این نگرانی را در هر صورتی بد و ناپسند دانست زیرا از این نگرانی، احساس مسئولیت و انگیزه برای ساختن آینده ای بهتر در این دنیا و دنیای دیگر برای آدمی پدید آمده  و مانع دلبستگی هایی خواهد شد که آرامش و آسایش را در زندگی از انسان سلب می کند .

---------------------

1- غررالحکم   ص 162   

 


تشییع کردن

  • یکی از آداب دینی در هنگامی که فردی از دنیا می رود آن است که تا محل دفن ، او را همراهی کنند ، این موضوع علاوه بر ثواب و پاداشِ معنوی که برای آن در نظر گرفته اند ، جنبه های اجتماعی نیز دارد  ، از جمله اینکه تشییع نمودن ، نوعی اظهارِ همدردیِ عملی با بازماندگان فردی است که از دنیا رفته ، زیرا افرادی که عزیز خود را از دست می دهند ، معمولاً حال خوشی نداشته و به همراهی و همدردی دیگران نیاز بیشتری دارند ، و این موضوع بخشی از حمایت هایِ اجتماعی است که هر فردی بدان نیازمند است .
  • از سوی دیگر در دنیای امروز با پدیده ای به نام "بحران تنهایی" روبرو هستیم که بر اساس آن ، افرادی هستند که در جامعه و در میان دیگران زندگی می کنند ولی در عین حال از سوی دیگران ، چه نزدیکان و یا افراد دیگر ، مورد توجه قرار نگرفته و از حداقل توجّهِ عاطفی و روانی محروم مانده اند ، هنگامیکه فردی از دنیا می رود ، این موضوع را نیز می توان در همراهی نکردنِ دیگران پس از مرگ او نیز مشاهده نمود ، از این رو در آیین ما که به مسائل اجتماعی توجّه خاصی مبذول داشته ، برای پس از مرگِ انسان نیز حقوقی را برای او بر می شمارد .
  • سرّ اینکه برای اموات نیز حقوقی قائل شده اند را می توان در این فرمایش رسولخدا صلی الله علیه وآله دانست که : " حرمت و احترام بدن مرده ی مسلمان ، با حرمت زنده بودن آن یکسان است " (1) از این رو می باشد که بدن او را پس از مرگ پوشانده و او را کفن و دفن نموده و پس از مرگ او را تشییع می کنند (2) ، بنابراین اینطور نیست که پس از مرگِ انسان همه چیز تمام شود ، وهیچ حق وحقوقی برای او باقی نماند ، دانستن این موضوع برای انسان در حال حیات خویش نیز نوعی دلگرمی و آرامش خاطر را برای او به ارمغان می آورد که پس از مرگ فراموش نخواهد شد و اگر فامیل و یا خویشی هم نداشته باشد ، همکیشان او وظایفی نسبت به او خواهند داشت .
  • در این راستا برای مسلمانان نسبت به یکدیگر حقوق فراوانی را بر شمرده اند که از جمله فرمایش امام صادق علیه السلام است که چند حق را بر می شمارند : "سلام دادن در هنگام ملاقات ؛ عیادت در هنگام بیماری ؛ خیر خواهی در غیاب او ؛ دعا کردن هنگام عطسه (که احتمال بیمارشدن است) ؛ اجابتِ در خواست او ؛ تشییع او پس از مرگ" (3) .
  • با دقت در این موارد می توان دریافت در بزرگترین و کوچکترین مسائل اجتماعی  به حقوق انسانی توجه شده و برای اینکه سلامت روانی و معنوی انسان خدشه دار نشود ، برنامه ای را در نظر گرفته اند که ضمن محترم شمردن افراد ، موردِ توجّه و حمایت اجتماعی نیز قرار گیرند .

----------------------------

1- التهذیب ج 1  ص 419  باب 21

2-وسائل ‏الشیعة   ج  3    ص 55  باب  33

3-الکافی ج 2 ص 171(بَابُ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِیهِ وَ أَدَاءِ حَقِّهِ )


تسلیت گویی

  • تسلیت که به معنای خرسندی دادن ، دلخوشی دادن ، و یا کسی را از غم واندوه رهایی دادن می باشد در مواردی بکار می رود که با شخص عزادار و مصیبت زده ای روبرو می شویم  و به او در برابر مصیبتی که دیده ، دلداری می دهیم (1) این عمل که در بین تمام فرهنگ های دنیا مشاهده می شود ، به عنوان یک برنامه ی دینی در میان ادیانِ مختلف هم وجود دارد ، که بر اساس آن افراد تلاش می کنند به نوعی از نظر گفتار و رفتار با شخص عزادار روبرو شوند که موجب تسلّی و آرامش خاطر او بوده و از طریق ابراز همدردی تا اندازه ای از بارِ مصیبت و اندوه او بکاهند .
  • از سوی دیگر هنگامیکه انسان با مصیبتی روبرو می گردد ، ممکن است از حال طبیعی خارج شود و صبر وشکیبایی خود را از دست دهد و رفتار یا گفتاری را ابراز کند که از نظر عرف و اخلاق ، پذیرفته نباشد ، از این رو قرآن کریم به افرادی که دچار مصیبتی می شوند ، ابتدا یادآوری می کند که این موضوع یک امتحان و آزمایشی از سوی خداوند می باشد و از طرفی مصیبت دیده را به صبر وشکیبایی توصیه می نماید ، این سفارش قرآن به افراد مصیبت دیده  ، به نوعی موجب می شود که آنان رفتار خود را مدیریت و کنترل نمایند و بدانند هر چند به یک سختی و دشواری مبتلا شده اند ، این موضوع از نظر و حکمت الهی به دور نمی باشد و در مقابل انتظار می رود که فرد مؤمن با شکیبایی با این مسئله روبرو شده تا مورد لطف ورحمت خداوند قرار گیرد . (2)
  • از این رو در سخنان پیشوایان دین برای کسی که به مصیبتی دچار می شود أجر و پاداشی معنوی در نظر گرفته شده تا در صورت صبر و شکیبایی بر مصیبتی که دچارِ آن شده است ، از عهده ی امتحان  الهی به خوبی بر آید و هم در پیشگاه الهی نیز جایگاه بالاتری پیدا نماید . و از سوی دیگر کسی که به مصیبت زده  ، تسلیت می گوید و به او دلداری می دهد و اظهار همدردی می نماید ، نیز در اجر وپاداش معنوی با او شریک خواهد بود ، لذا رسولخدا صلی الله علیه وآله می فرمایند : " کسیکه به مصیبت زده تسلیت گوید ، مثل اجر او را خواهد داشت بدون اینکه از اجر مصیبت زده چیزی کم شود " .(3)
  • از سوی دیگر تسلیت دادن به افرادی که مصیبتی دیده اند ، نوعی حمایت اجتماعی است که از سوی نزدیکان ، خویشاوندان و دوستان نسبت به فردی انجام می شود ، زیرا در اینصورت است که فرد مصیبت دیده ، احساس می کند از جانب دیگران مورد بی توجه ای قرار نگرفته ، و برای دیگران مهم است ، واحساس تنها شدن و بی یاور بودن به او دست نخواهد داد ، در مجموع رعایت اینگونه آداب ، به اندازه ی خود ، در ارتقاء سلامت روانی و معنوی افرادی که به مصیبتی دچار می شوند مؤثر خواهد بود .

----------------------------

1-فرهنگ فارسی عمید

2-سوره بقره آیات 155-157

3-کافی ج 3 ص 205


سوگواری
  • انسان بطور طبیعی ، وقتی چیز محبوبی را از دست دهد ، حالت غم و اندوه به خود می گیرد  و در شرایطی نیز در فراق محبوب خویش اشک می ریزد ، همانگونه که با رسیدن به محبوب خود ، شاد گردیده و اندوه او برطرف می شود  ، از این رو در میان تمام ملت ها در طول تاریخ سوگواری کردن در مرگ عزیزان وجود داشته و هر کدام طبق آداب ورسومی مخصوص به این امر اقدام می کرده اند .
  • انسان ها از طریقِ سوگواری در مرگِ عزیزانِ خود ، ضمن تخلیه ی هیجانات ناشی از فقدانی که دچار آن شده اند ، به نوعی ارادت ، محبتِ و وابستگی خود را به عزیز از دست رفته نشان می دهند ، و سعی می کنند از این طریق ، یاد او را زنده نگاه داشته و پس از آن ، بر مزار او حاضر شده ، برای او لطف و رحمت الهی را طلب نموده و این را نوعی احترام  و ادای وظیفه نسبت به او به شمار می آورند .
  • شرکت در مراسم سوگواریِ دوستان و خویشاوندان ، نوعی احترام گذاشتن و همدردی با فرد مصیبت دیده تلقّی می گردد و موجب تسلّیِ خاطر برای بازماندگان خواهد بود ، فرایند سوگواری از ابتدا تا انتهای آن به ویژه اگر همراه با همدردی دیگران باشد ، بطور طبیعی شرایطی را فراهم می کند که فردی که عزیز خود را از دست داده ، شرایطِ فقدان و از دست دادن را بهتر پذیرا شود و با موضوع مرگ عزیزانِ خود سازگاری بیشتری پیدا کند .
  • در این راستا ، سوگواری نمودن در هنگام از دست دادن و شهادتِ رهبران الهی به ویژه عزاداری کردن برای سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و تکرار هر ساله ی آن ، ضمن زنده نگاه داشتن یاد و مکتب آن بزرگواران ، نوعی اعلام بیعت ، پایبندی و تجدید پیمان  نسبت به آرمان های ایشان بوده ، و علاوه راهی برای ارتباط با اولیای الهی می باشد و نقش عمده ای در کسب سلامت معنویِ انسان خواهد داشت .

زیارت و معنویت

  • زیارت در مکتبِ پیروانِ اهل بیت علیهم السلام رفتن به ملاقات اولیاء خداوند (حضرت محمد وخاندان معصوم ایشان صلوات الله علیهم اجمعین) می باشد ، چه در حال حیات ایشان باشد یا پس از رحلت وشهادت ایشان ، گستره ی زیارت پس از آنان ، شامل نسل و فرزندان آن بزرگواران نیز می گردد .
  • زیارت همواره با آداب و شرایطی همراه می باشد اعمّ از وضو و غسل ، نماز ، دعا و ذکر و خواندن زیارت نامه ای که مشتمل بر معرّفی و بیانِ صفات و ویژگی هایِ فردی است که به زیارت او موفّق گردیده اند ، از این رو رفتن به زیارت ، موجب آشنایی و معرفت نسبت به مقام و جایگاه رهبران الهی و پیوند و دوستی با آنان نیز می باشد . و این موضوع در حدّ خود باعث ارتباط معنویِ بیشتر با اولیاء خداوند و در نتیجه تقرّب و نزدیکی به خداوند نیز می شود .
  • علاوه بر اینکه در نظامِ اعتقادیِ پیروان مکتبِ اهل بیت علیهم السلام ، توسّل وتمسّک به آنان ، آثار و برکات مادی ومعنوی فراوانی در بر دارد ، که از جمله آنها دست یابی به آرامشِ معنوی می باشد ، لذا کسانی که به زیارت این بزرگواران می شتابند ، پس از زیارت احساس سبکی و نشاطی معنوی را تجربه می کنند ، و بسیارند کسانی که با توسّل به این بزرگواران نیاز های مادی ومعنوی آنان برطرف گردیده و ایشان را ملجأ و پناهی برای مشکلات خود می دانند ، و این موضوع اختصاصی به مسلمانان ندارد ، و در میان غیر مسلمانان نیز کسانی هستند که با توسّل به ایشان به حاجات خود رسیده اند .
  • وجود چنین اعتقادی ضمن تمام آثاری که دارد همواره نقطه ی امیدی را در دل انسان روشن می کند که اگر از هر دری نا امید باشند ، دری هست که همواره به روی ایشان باز است و در این درگه نا امیدی راه ندارد ، از این رو است که برخی از اولیاء خداوند به "باب الحوائج"  یا "باب المراد" لقب گرفته اند که ارباب حاجت با واسطه قرار دادن آنان حاجت خود را از خداوند گرفته اند .

یاریِ بیمار
  • بسیاری از افرادی که بیمار می شوند ، تواناییِ ادامه ی زندگیِ عادی خود را ندارند ، و ممکن است از شرایط طبیعی خارج  شوند ، در این زمان آنان نیاز بیشتری به یاری ، مراقبت و مدارا دارند ، اینکه اطرافیان آنان درک درستی از بیماری و وضعیت آنان داشته باشند ، به آنان کمک خواهد کرد که رفتار مناسبتری با بیمار خویش داشته باشند ، از طرفی  حال و روحیاتِ بیماران مختلف با یکدیگر متفاوت است ، برخی از آنان ضمن تحمّل درد شدید ، از خود بی تابی نشان نداده و به شکایت و بهانه جویی روی نمی آورند ، و برخی با کمترین درد ، نا شکیبایی نموده و به دنبال بهانه ای برای اظهار ناخوشنودی هستند ، در اینجاست که اطرافیان ، درمانگران و پرستاران با آگاهی از وضعیت و روحیات بیمار ، می توانند مناسبترین روش را در برابر آنان بکار گیرند .
  • یاری کردن بیماران تنها جنبه ی مادی ندارد ، و می تواند جنبه ی روانی و معنوی داشته باشد ، روحیه دادن به بیمار ، امیدوار کردن آنها ، نترساندن ونگران نکردن آنان ، محیطی آرام برای آنان فراهم نمودن ، دعا کردن برای بهبودی آنها ، آماده کردن نیاز مندی های آنان که خود به تنهایی قادر به فراهم کردن آنها نمی باشند ، از جمله آماده نمودن وسیله ی عبادت اگر اهل عبادت و نیایش می باشند و کمک نمودن به آنان در انجام عبادت مانند تهیه وسائل شستشو ، آب برای وضو ، و در اختیار قرار دادن قرآن و کتاب دعا در صورت در خواست آنان ، همه از جمله ی کمک های معنوی و روانی به بیماران است .
  • این برنامه اختصاصی به محیط زندگی ما با اعتقادات خاصی که داریم نمی باشد ، بلکه در بسیاری از بیمارستان های دنیا ، با توجّه به اعتقادی که بیماران دارند ، مکانی مخصوص برای عبادت ، تفکر ، نیایش برای آنان فراهم نموده وحتی در تبلیغاتی که در باره ی مرکز درمانی خود دارند ، وجود چنین امکاناتی را به متقاضیان اعلام می نمایند ، و برای سلامت معنوی بیماران و تاثیری که این سلامت در بهبود شرایط جسمی آنان دارد توجّه می کنند .

توسّل و گشایش

  • انسان بطور طبیعی از درد و رنج گریزان و به آرامش و آسایش متمایل است ، وبرای گریز از درد و کسب آرامش ، هزینه های مختلف مادی ومعنوی را  ، پرداخت می کند ، هر کس با توجّه به شرایط و طرز فکر وباورهایی که دارد ، برای این هدف از راه و روشی خاصی ، پیروی می کند که ممکن است با دیگری تفاوت داشته باشد ، مثلاً برخی برای رهایی از درد و رنج از امکانات مادی واقتصادی ِ خود هزینه می کنند  ، برخی از دیگران کمک می گیرند ، برخی در صورت نیاز ، به دارو و درمان متوسّل می شوند و گروهی به صبر وشکیبایی وتحمّلِ درد روی می آورند .
  • از این رو ، هر کس از وسیله ی خاصی برای رهایی از مشکلات و درد و رنج خویش بهره برده و دست به دامان چیزی می شود که مشکلش را برطرف سازد ، از آنجایی که گرایش به معنویت و معنویت گرایی ، راهی برای دست یابی به آرامش معرفی شده و در حدّ خود ، وسیله و امکانی را برای انسان فراهم می کند تا بتواند بر مشکلات غلبه نماید و از درد و رنج رهایی یابد ،  لذا امروزه در جهان و به ویژه در مباحث پزشکی ودرمانی به نقش وتأثیر آن توجّه ویژه ای شده است .
  • در نظام اعتقادی ما ، توسّل به اولیاء خداوند ( حضرت محمد و خاندان مکّرم و مطهّر ایشان صلوات الله علیهم اجمعین ) به عنوان کسانی که آبرومند در پیشگاه الهی می باشند ، راه و مسیری می باشند که ضمن پیروی از آنان و دست یابی به سعادت ، می توان از طریق توسّل به آنان ، برطرف شدن مشکلات ، دردها و بیماری ها را از خداوند متعال درخواست نمود و شاهد گشایش و برون رفت از تنگناهای زندگی بود .
  • این موضوع برای کسانی که در این فرهنگ زندگی کرده و بزرگ شده اند امری است که بارها تجربه شده و و شواهد عملی بسیاری دارد ، از این رو توسّل به ساحت مقدّس آن بزرگواران یکی از راه های معنوی است که ضمنِ راه یابی به صراطِ مستقیم از طریقِ پیروی از ایشان ، در رفع مشکلات و گشایش در زندگی و برون رفت از تنگناها و بن بست های مادی ومعنوی ، بسیار سودمند خواهد بود .

روحیه ی مقاومت

  • انسان در طول زندگی لحظات تلخ وشیرین و خوشایند و ناخوشایندی را تجربه می کند ، و کمتر پیش می آید که زندگی انسان فراز و نشیب و بالا وپست نداشته باشد وشاید بتوان گفت خاصیت زندگی در دنیا چنین است ، و اگر جز این از زندگی انتظار داشته باشیم ، انتظار ما با واقعیت فاصله خواهد داشت ، و کمتر انسانی را پیدا خواهیم کرد که این تجربه های تلخ وشیرین را نداشته باشد .
  • معمولاً انسان ها در خوشی ها و آرامش و آسایش ، احساس خوبی داشته و درد و رنجی را احساس نمی کنند ، ولی دیری نمی پیماید که برخی از ما خوشی هایمان تبدیل به ناخوشی گردیده و حال خوبمان از ما گرفته می شود به خصوص در عصر حاضر که دنیا با انواع استرس ها و نابسامانی های روحی وروانی آمیخته شده است ، از این رو امروزه صاحب نظران بسیاری در صدد هستند که روش هایی را پیشنهاد کنند که انسان از آرامش بیشتری بر خوردار و استرس کمتری را تجربه نماید .
  • اگر انسان با حادثه ی تلخ و آزار دهنده ای برای خود و اطرافیانش روبرو شود ، شرایط دشواری را تجربه خواهد نمود که ظرفیت روانی او را کاهش داده و او را در معرض مشکلات دیگری چون بیماری ها و آسیب های فردی واجتماعی قرار می دهد ، در اینگونه موارد ، توان شکیبایی داشتن و صبر در برابر مصائب به یاری انسان شتافته و می توان دوران بحران را با آسیبی کمتر پشت سر گذاشت و از بدتر شدن شرایط پیش گیری نمود .
  • گرچه حمایت های مادی ومعنوی دیگران در شرایط سخت ، نیز به تحمّل مشکلات از سوی انسان کمک خواهد نمود ولی عمده ، مقاومت خود انسان در برابر حوادث تلخ می باشد ، در این راستا ، تقویت معنویت و استمداد از خداوند توان شکیبایی انسان را افزوده و مسیر عبور از مشکلات را برای انسان ، آسان می نماید .

 

تکیه گاه

  • یکی از موضوعاتی که توجّه به آن از سوی انسان اهمیت دارد ، توجه به محدودیت هایی است که بطور طبیعی در زندگی دنیا برای او وجود دارد ، این محدودیت ها  خواه ناخواه ناتوانایی هایی را برای انسان به وجود می آورد  که او را در رسیدن به خواسته هایش با ناکامی مواجه می سازد ، هنگامیکه این ناکامی ها برای انسان پیش می آید ، ممکن است انسان امیدش را نسبت به آینده از دست داده و یا اعتماد به نفس او کاهش پیدا نماید  ، در این مواقع است که داشتن یک تکیه گاه در زندگی برای انسان اهمیت پیدا می نماید .
  • هر فردی به فراخور حال خویش تکیه گاهی را برای خود در نظر می گیرد که با اعتماد به آن  بتواند با دلگرمی ، به سمت اهداف خویش حرکت نماید .  تکیه گاه می تواند اموری مادی باشد و می تواند اموری معنوی باشد ، امور مادی می تواند جنبه ی انسانی داشته باشد و می تواند از جنبه ی غیر انسانی برخوردار باشد ، مثلاً فردی در سختی ها به نزدیکان وخویشاوندان خویش دلگرم است که کمک حال او باشند و فردی دیگری به مال وثروت خود پشتگرم است که در دشواری هایِ زندگی از آن بهره جوید .
  • و گاه تکیه گاه انسان امور معنوی است ، ویژگی امور معنوی آن است که شامل محدودیت ها و موانعی که در موضوعات مادی است نمی شود و همواره  از جایی که انسان گمان نمی کند به انسان مدد می رساند  و همانگونه که در جای خود گفته شده  ، حقیقت ِ"معنویت" در ارتباط انسان با پروردگار خویش تحقق می یابد ، این معنویت نورانیت و صفایی را در دل وجان انسان ایجاد می نماید که در سایه ی آن تحمّل سختی ها برای او آسان می گردد و کمبود های مادی ، صبر وشکیبایی را از او نمی ستاند .
  • از سوی دیگر باید دانست امور معنوی همواره بر موضوعات مادی برتری و إ شراف داشته و به نوعی آنها را هدایت می  کند ، همانند جسم که از سویِ روح  مدیریت می گردد و چون فکر واندیشه که به رفتار و کردار انسان جهت می دهد  . با این نگاه ، انسان به ابزار و وسائل مادی ، دل بستگی پیدا نمی کند و آنها را برای خود  اصل وریشه  نمی پندارد و با از دست دادن آنها ، ایمان و امید خود را از دست نمی دهد و همواره چشم امیدش به افقی بالاتر در زندگی خواهد بود .

 

زنگار

  • همانگونه که جسم انسان در معرض آلودگی های مختلف قرار می گیرد و نیازمند پاک سازی آن از چرک و کدورت ها هستیم ، روح ما نیز در جریان زندگی  و در بستر روابط اجتماعی در معرض آلودگی هایی از سنخ خود می باشد که آن نیز نیازمند پالایش و تصفیه می باشد ، و در صورتی که به پاکسازی آن نپردازیم ، در روح خود احساس کدورت و سنگینی خواهیم نمود ، البته این احساس بیشتر برای کسانی پیش می آید که به پالایش روح خود  اهتمام ورزیده و بهره مند از درجه ای از پاکی وصفای روحی هستند که با نشستن گرد مختصری از آلودگی های معنوی بر روح خود ، متوجه سنگینی آن بر روح خویش می شوند . و گرنه کسانی که آلودگی روحی آنان بسیار است چه بسا ، احساسی از چنین کدورتی در روح خود نداشته باشند .
  • در روایات به این موضوع اشاره شده که دل انسان همانند آهنی که دچار زنگار می شود ، زنگ می زند و راه برطرف کردن زنگار آن ، یاد خداوند می باشد که باعث صیقل آن خواهد شد (1) و این موضوع اشاره به تاثیر عوامل معنوی بر جنبه های درونی انسان دارد ، که هر انسانی بی نیاز از آن نمی باشد ، و با توجه به پیچیدگی های زندگی امروز و چالش های آن و انواع آلودگی های اخلاقی ومعنوی که از هر طرف افراد را احاطه کرده ، پرداختن به این موضوع و یاد آوری و به کار بستن آن ، می تواند دارویی مؤثر بر درد های روحی باشد .
  •  از این رو کسانی که برای سلامت دل وجان خود اهمیت قائل می باشند ، لازم است برنامه ای مستمر در شبانه روز برای پالایش روحی خود از این نوع آلودگی ها داشته باشند ، در این راستا یکی از برنامه های عملی آمرزش خواهی از خداوند در برابر گناهان است ، پیامبر صلی الله علیه وآله در این باره به "طلب آمرزش " و استغفار تأکید ورزیده اند و آثاری را برای آن بر می شمارند ، ایشان فرموده اند : کسیکه بسیار استغفار نماید (2) خداوند چند کار برای او انجام می دهد : (یک) از هر غم وغصه ای برای او گشایشی قرار می دهد ، (دوم) در هر تنگنایی (برای او در زندگی) راه خلاصی قرار می دهد ، (سوم) از جایی که گمان نمی برد به او روزی می رساند .(3)

------------------------

1-رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : جَلاءُ هذهِ القُلوبِ ذِکرُ اللّه ِ و تِلاوَتُ القرآنِ .[تنبیه الخواطر : 2/122.]

2-مثلاً روزی صد بار یا بیشتر"استغفر الله ربی واتوب الیه"بگوید

3-پیامبر صلی الله علیه و آله : مَنْ اَکْثَرَ مِنَ الاِستِغْفارِ جَعَلَ اللّه ُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمٍّ فَرَجا وَمِنْ کُلِّ ضَیقٍمَخْرَجا وَرَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ؛ [نهج الفصاحه، ح2941]


شنیده ها

  • بخشی از شناختی که برای انسان ایجاد می شود ، از طریق مطالبی است که آن را می شنود ، از سوی دیگر شنیده های انسان را می توان به شنیده های مثبت و منفی تقسیم نمود ؛ شنیده های مثبت ضمن اینکه اطلاعاتِ مفیدی را برای انسان فراهم می آورد  ، می تواند افکار و باورهای سازنده ای را برای انسان تولید نماید ؛  و شنیده های منفی ممکن است اطلاعات زیانباری را از لحاظ مادی و معنوی به انسان منتقل نموده و انسان را در معرض افکار وباورهای ویرانگری قرار دهد .
  • کسانی که به دنبال سلامت جسمی و روانی و مادی ومعنوی خود هستند ، لازم است جنبه های شنیداری خود را مدیریت نموده و به هر محتوایی گوشِ جان نسپارند ، زیرا گوش ، مدخلی است که اگر از آن مراقبت نشود ، محتوای آلوده و آسیب رسان از طریق آن وارد ذهن انسان شده و روح و روان آدمی را تحت تاثیر قرار می دهد  و به دنبال آن ممکن است تهدیدی برای سلامت انسان باشد .
  • در این راستا "شنیدن" با "همنشینی" ارتباط مستقیم دارد ، به تعبیر دیگر ، نشست و برخاست با افراد مختلف (با عقاید و اخلاق و تربیت و فرهنگی که دارند) برای ما تعیین می کند که چه چیزی را انتظار داریم از آنان بشنویم ، از این رو  با در نظر گرفتن این موضوع تا حدّی می توان ، محتوایی را که قرار است بشنویم ، پیش بینی نماییم .
  • با توجّه به این موضوع است که در متون اخلاقی ، بیان شده ، شنیدن می تواند نوعی عبادت محسوب شود ، و هر کس به گوینده ای گوش فرا دهد ، در حقیقت او را عبادت کرده ، اگر گوینده از خدا سخن گوید ، خداوند را عبادت نموده و اگر گوینده سخنان شیطانی به زبان آورد ، از شیطان اطاعت نموده و او را عبادت نموده است (1) ؛ با توجّه به این مسئله است که شنیدن می تواند سلامت معنوی انسان را بیفزاید و یا سلامت معنوی آدمی را تضعیف نماید .

----------------------

1- امام جواد علیه السلام : مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیس .‏ تحف العقول ص 456  


دیدنی ها

  • انسان از دوران کودکی با دیدن اشیاء مختلف با آنها ارتباط برقرار نموده و سعی در شناختن آنها نموده ، با اسامی آنها آشنا شده  و در ادامه ی زندگی خود بر اساس تجربه ای که از آنچه دیده ، با آنها روبرو می شود ، امّا دیدن و آشنا شدن با موضوعات مختلف تنها چیزی نیست که از مشاهده برای انسان حاصل می شود بلکه در بسیاری از مواقع دیدن  ِاشیاء همراه با احساسِ خاصی نیز هست که از دیدن برای انسان ایجاد می شود ، مثلاً با دیدن گُلی زیبا و معطّر ، احساس خوبی و با دیدن صحنه ی دلخراشی ، احساس نا خوشایندی برای انسان به وجود می آید  ، این احساسات تنها در مرحله ی احساس باقی نمی ماند بلکه فکر انسان را نیز درگیر نموده وبه مرور زمان تأثیری مثبت یا منفی بر روح ورفتار انسان خواهد گذاشت .
  •  از اینجا می توان نتیجه گرفت که با مدیریت آنچه می بینیم می توان ، احساسات ، افکار و رفتار خود را پیش بینی، کنترل و هدایت نماییم ، از این رو توصیه هایی که در رابطه با باید ها ونبایدهایی در مورد چشم ودیدنی های آن شده ، همه به این موضوع بر می گردد ، به تعبیر دیگر اگر گفته شده ، چه چیزی را ببینیم یا چه چیزی را نبینیم ، جنبه ی هدایت کننده و تربیتی آن مورد نظر است و در مرحله ی بعد اشاره به تأثیری دارد که قرار است دیدنی ها بر جسم و روح ما داشته باشد . امام علی علیه السلام می فرماید :" کسیکه نگاه خود را رها کند ، مرگ خود را فراهم وجلب کرده است" (1) ، به این معنا که اگر انسان چارچوب وخطِ قرمزی برای نگاه کردن خود نداشته باشد ، خود را به هلاکت می رساند ، این هلاکت ، هلاکت مادی وجسمی نمی باشد بلکه هلاکت معنوی مورد نظر است .
  • امروزه دایره ی دیدنی ها به آنچه به صورت مستقیم و محسوس در فضای حقیقی مشاهده می کنیم ، منحصر نمی شود و با توجّه به توسعه ی رسانه های مختلف دیداری ، می توان بسیاری از صحنه های خوشایند یا ناخوشایند ، صحنه های آموزنده و یا بد آموز، تصاویر اخلاقی یا غیر اخلاقی را به آسانی از طریق همین رسانه ها مشاهده نمود ، در صورتیکه در گذشته ها اصولاً امکان چنین مشاهده ای وجود نداشت وجز به ندرت برای برخی از انسان ها امکان پذیر نبود .
  • با توجّه به این مسئله می توان گفت ؛ کسانیکه برای سلامت مادی و معنوی خود و جامعه ی خود اهمیت قائل هستند ، لازم است به محتوای آنچه می بینند ، توجّه نموده واز تأثیری که بر ذهن وروح بیننده دارد غفلت نورزند ، و حتماً الگویی برای دیدنی ها و ندیدنی های خود داشته باشند ، چون اگر انسان الگویی برای نگاه خود ، وباید ونبایدی برای دیدنی های خود نداشته باشد ، ممکن است به چیزهایی نظر نمایدکه اعتقادات ، باورها ، اخلاق ومعنویت او را تهدید نموده وحتی بر جسم او تأثیرات ناخوشایندی برجای گذارد .

-------------------

1-(من أطلق طرفه جلب حتفه) غررالحکم‏


شنیدنی ها

  • بخشی از شناختی که برای انسان ایجاد می شود ، از طریق مطالبی است که آن را می شنود ، از سوی دیگر شنیده های انسان را می توان به شنیده های مثبت و منفی تقسیم نمود ؛ شنیده های مثبت ضمن اینکه اطلاعاتِ مفیدی را برای انسان فراهم می آورد  ، می تواند افکار و باورهای سازنده ای را برای انسان تولید نماید ؛  و شنیده های منفی ممکن است اطلاعات زیانباری را از لحاظ مادی و معنوی به انسان منتقل نموده و انسان را در معرض افکار وباورهای ویرانگری قرار دهد .
  • کسانی که به دنبال سلامت جسمی و روانی و مادی ومعنوی خود هستند ، لازم است جنبه های شنیداری خود را مدیریت نموده و به هر محتوایی گوشِ جان نسپارند ، زیرا گوش ، مدخلی است که اگر از آن مراقبت نشود ، محتوای آلوده و آسیب رسان از طریق آن وارد ذهن انسان شده و روح و روان آدمی را تحت تاثیر قرار می دهد  و به دنبال آن ممکن است تهدیدی برای سلامت انسان باشد .
  • در این راستا "شنیدن" با "همنشینی" ارتباط مستقیم دارد ، به تعبیر دیگر ، نشست و برخاست با افراد مختلف (با عقاید و اخلاق و تربیت و فرهنگی که دارند) برای ما تعیین می کند که چه چیزی را انتظار داریم از آنان بشنویم ، از این رو  با در نظر گرفتن این موضوع تا حدّی می توان ، محتوایی را که قرار است بشنویم ، پیش بینی نماییم .
  • با توجّه به این موضوع است که در متون اخلاقی ، بیان شده ، شنیدن می تواند نوعی عبادت محسوب شود ، و هر کس به گوینده ای گوش فرا دهد ، در حقیقت او را عبادت کرده ، اگر گوینده از خدا سخن گوید ، خداوند را عبادت نموده و اگر گوینده سخنان شیطانی به زبان آورد ، از شیطان اطاعت نموده و او را عبادت نموده است (1) ؛ با توجّه به این مسئله است که شنیدن می تواند سلامت معنوی انسان را بیفزاید و یا سلامت معنوی آدمی را تضعیف نماید .

----------------------

1- امام جواد علیه السلام : مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیس .‏ تحف العقول ص 456  


 

زنگار

  • همانگونه که جسم انسان در معرض آلودگی های مختلف قرار می گیرد و نیازمند پاک سازی آن از چرک و کدورت ها هستیم ، روح ما نیز در جریان زندگی  و در بستر روابط اجتماعی در معرض آلودگی هایی از سنخ خود می باشد که آن نیز نیازمند پالایش و تصفیه می باشد ، و در صورتی که به پاکسازی آن نپردازیم ، در روح خود احساس کدورت و سنگینی خواهیم نمود ، البته این احساس بیشتر برای کسانی پیش می آید که به پالایش روح خود  اهتمام ورزیده و بهره مند از درجه ای از پاکی وصفای روحی هستند که با نشستن گرد مختصری از آلودگی های معنوی بر روح خود ، متوجه سنگینی آن بر روح خویش می شوند . و گرنه کسانی که آلودگی روحی آنان بسیار است چه بسا ، احساسی از چنین کدورتی در روح خود نداشته باشند .
  • در روایات به این موضوع اشاره شده که دل انسان همانند آهنی که دچار زنگار می شود ، زنگ می زند و راه برطرف کردن زنگار آن ، یاد خداوند می باشد که باعث صیقل آن خواهد شد (1) و این موضوع اشاره به تاثیر عوامل معنوی بر جنبه های درونی انسان دارد ، که هر انسانی بی نیاز از آن نمی باشد ، و با توجه به پیچیدگی های زندگی امروز و چالش های آن و انواع آلودگی های اخلاقی ومعنوی که از هر طرف افراد را احاطه کرده ، پرداختن به این موضوع و یاد آوری و به کار بستن آن ، می تواند دارویی مؤثر بر درد های روحی باشد .
  •  از این رو کسانی که برای سلامت دل وجان خود اهمیت قائل می باشند ، لازم است برنامه ای مستمر در شبانه روز برای پالایش روحی خود از این نوع آلودگی ها داشته باشند ، در این راستا یکی از برنامه های عملی آمرزش خواهی از خداوند در برابر گناهان است ، پیامبر صلی الله علیه وآله در این باره به "طلب آمرزش " و استغفار تأکید ورزیده اند و آثاری را برای آن بر می شمارند ، ایشان فرموده اند : کسیکه بسیار استغفار نماید (2) خداوند چند کار برای او انجام می دهد : (یک) از هر غم وغصه ای برای او گشایشی قرار می دهد ، (دوم) در هر تنگنایی (برای او در زندگی) راه خلاصی قرار می دهد ، (سوم) از جایی که گمان نمی برد به او روزی می رساند .(3)

------------------------

1-رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : جَلاءُ هذهِ القُلوبِ ذِکرُ اللّه ِ و تِلاوَتُ القرآنِ .[تنبیه الخواطر : 2/122.]

2-مثلاً روزی صد بار یا بیشتر"استغفر الله ربی واتوب الیه"بگوید

3-پیامبر صلی الله علیه و آله : مَنْ اَکْثَرَ مِنَ الاِستِغْفارِ جَعَلَ اللّه ُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمٍّ فَرَجا وَمِنْ کُلِّ ضَیقٍ مَخْرَجا وَرَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ؛ [نهج الفصاحه، ح2941]


گفتنی ها

  • غالباً سخنان انسان از روی اختیار و از مجرای ذهنِ آدمی عبور نموده وسپس بر زبان او جاری می شود ، از این رو توصیه شده ، پیش از آنکه سخنی را بر زبان خویش جای سازیم در مورد ابعاد ، نتایج و پیامدهایی که دارد اندیشیده ، سپس آن را بیان کنیم ، و به همین جهت است که ، سنجیده سخن گفتن یک اصل وارزش اخلاقی در رفتار انسان می باشد .
  • یکی از جهاتِ مهمّی که به سنجیده سخن گفتن توصیه شده ،به علتِ تأثیری است که سخن ، برای گوینده و نیز برای شنونده دارد ، این تأثیر می تواند تأثیری مثبت وسازنده یا تأثیر منفی ومخرّب باشد ، و اصولاً شاید بتوان گفت بیشترین اثری را که انسان ها در زندگی می پذیرند از راه همین گفته ها و شنیده ها می باشد ، گفتنی هایی که گاه باعث نشاط و سر زندگی و حرکت وپویایی می گردد و گفتنی هایی که موجب افسردگی ، بی رغبتی ، یأس و نامیدی می شود .
  • از این رو وظیفه ی هر گوینده ای آن است که به محتوای سخنان خود اندیشیده و گفتاری را به زبان آورد که سلامت خود و شنونده را به مخاطره نیندازد ، به ویژه با توجّه به این موضوع که امروزه دایره ی سخن ، از الفاظی که بر زبان جاری می شود ، فراتر رفته و شامل مطالبی که مکتوب می شود نیز می گردد ، خواه متنی که در فضای حقیقی ارائه می شود یا الفاظی که در رسانه های مجازی ، منتشر می گردد ، به همین جهت "سلامت محوری" می تواند معیاری برای هر نوع سخن وبیانی مورد توجّه ودقت قرار گیرد .
  • این موضوع از آن جهت اهمیت می یابد که همانگونه که گوینده ممکن است نپخته ونسنجیده سخن گوید ، همواره شنوندگانی نیز وجود دارند که بدون بررسی هر سخنی را که می شنوند ، پذیرفته و بر مبنای آن رفتار می کنند وبه درستی و نادرستی آن ، و تأثیری که بر جسم و روح آنان دارد ، دقت نمی کنند و به همین جهت سلامت مادی ومعنوی آنان با آسیب مواجه می گردد . ‏

 


دیدنی ها

  • انسان از دوران کودکی با دیدن اشیاء مختلف با آنها ارتباط برقرار نموده و سعی در شناختن آنها نموده ، با اسامی آنها آشنا شده  و در ادامه ی زندگی خود بر اساس تجربه ای که از آنچه دیده ، با آنها روبرو می شود ، امّا دیدن و آشنا شدن با موضوعات مختلف تنها چیزی نیست که از مشاهده برای انسان حاصل می شود بلکه در بسیاری از مواقع دیدن  ِاشیاء همراه با احساسِ خاصی نیز هست که از دیدن برای انسان ایجاد می شود ، مثلاً با دیدن گُلی زیبا و معطّر ، احساس خوبی و با دیدن صحنه ی دلخراشی ، احساس نا خوشایندی برای انسان به وجود می آید  ، این احساسات تنها در مرحله ی احساس باقی نمی ماند بلکه فکر انسان را نیز درگیر نموده وبه مرور زمان تأثیری مثبت یا منفی بر روح ورفتار انسان خواهد گذاشت .
  •  از اینجا می توان نتیجه گرفت که با مدیریت آنچه می بینیم می توان ، احساسات ، افکار و رفتار خود را پیش بینی، کنترل و هدایت نماییم ، از این رو توصیه هایی که در رابطه با باید ها ونبایدهایی در مورد چشم ودیدنی های آن شده ، همه به این موضوع بر می گردد ، به تعبیر دیگر اگر گفته شده ، چه چیزی را ببینیم یا چه چیزی را نبینیم ، جنبه ی هدایت کننده و تربیتی آن مورد نظر است و در مرحله ی بعد اشاره به تأثیری دارد که قرار است دیدنی ها بر جسم و روح ما داشته باشد . امام علی علیه السلام می فرماید :" کسیکه نگاه خود را رها کند ، مرگ خود را فراهم وجلب کرده است" (1) ، به این معنا که اگر انسان چارچوب وخطِ قرمزی برای نگاه کردن خود نداشته باشد ، خود را به هلاکت می رساند ، این هلاکت ، هلاکت مادی وجسمی نمی باشد بلکه هلاکت معنوی مورد نظر است .
  • امروزه دایره ی دیدنی ها به آنچه به صورت مستقیم و محسوس در فضای حقیقی مشاهده می کنیم ، منحصر نمی شود و با توجّه به توسعه ی رسانه های مختلف دیداری ، می توان بسیاری از صحنه های خوشایند یا ناخوشایند ، صحنه های آموزنده و یا بد آموز، تصاویر اخلاقی یا غیر اخلاقی را به آسانی از طریق همین رسانه ها مشاهده نمود ، در صورتیکه در گذشته ها اصولاً امکان چنین مشاهده ای وجود نداشت .
  • با توجّه به این مسئله می توان گفت ؛ کسانیکه برای سلامت مادی و معنوی خود و جامعه ی خود اهمیت قائل هستند ، لازم است به محتوای آنچه می بینند ، توجّه نموده واز تأثیری که بر ذهن وروح بیننده دارد غفلت نورزند ، و حتماً الگویی برای دیدنی های خود داشته باشند ، چون اگر انسان الگویی برای نگاه خود ، وباید ونبایدی برای آن نداشته باشد ، ممکن است به چیزهایی نظر نمایدکه اعتقادات ، باورها ، اخلاق ومعنویت او را تهدید نموده وحتی بر جسم او تأثیرات ناخوشایندی برجای گذارد .

-------------------

1-(من أطلق طرفه جلب حتفه) غررالحکم‏


خوردنی ها

  • انسان همانگونه که از دیدنی ها و شنیدنی ها تأثیر می پذیرد ، از آنچه که می خورد و یا می آشامد نیز أثر می پذیرد ، اینکه خوردنی ها و آشامیدنی ها بر سلامت یا بیماری جسمی انسان تأثیر دارد ، امروزه بر اثر پژوهش های فراوانی در علم پزشکی به اثبات رسیده است ، در این راستا غذاها و نوشیدنی هایی وجود دارند که به دلایلی ، موجب بیماری و یا حتی مرگ انسان می گردد و یا خوردنی ها و آشامیدنی هایی هستندکه خواص دارویی داشته وباعث بهبود از بیماری می شود ، یا مواد غذایی یا نوشیدنی ها می باشندکه هوشیاری انسان را کاهش داده  ویا عقل را از انسان می رباید و در آن حال ممکن است انسان دست به هر کاری بزند .
  • البته باید توجّه داشت که خوردنی ها تنها بر جنبه های مادی وجود انسان تأثیر نداشته و جنبه های معنوی انسان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد وچه بسا روح ایمان را در انسان ضعیف می گرداند ، مثلاً استفاده از مشروبات الکلی و مست کننده ضمن آنکه بر هوشیاری انسان اثر منفی دارد ، باعث کاهش روح ایمان در انسان شده و موجب دور شدن انسان از خداوند وحتی عدم قبولی عبادت در انسان می گردد ، علاوه بر اینکه بر سلامت جسمی و مادی انسان نیز زیان بار بوده وحتی ممکن است بر نسلی که از انسان متولد می گردد ، اثر نا مطلوبی برجای بگذارد همانگونه که این موضوع را در مورد افراد معتاد به الکل ذکر کرده اند .
  • با توجّه به آنچه گفته شد می توان رازِ تحریم وممنوعیتِ گروهی از خوردنی ها و آشامیدنی ها را در ضرر و زیان مادی یا معنوی آنها جستجو کرد که امروزه بر اثر تحقیقاتی که در این حوزه صورت گرفته بسیاری از آنها برای انسان آشکار گردیده است ؛ از همین جا می توان گفت پایبندی به دستورات الهی در باب خوردنی ها و آشامیدنی ها ، ضمن اینکه تأمین کننده سلامت مادی انسان می باشد ، در کسب سلامت معنوی و روحی انسان نیز مؤثر خواهد بود .

پوشیدنی ها

  • قرآن کریم لباس و پوشش را از موهبت های الهی نسبت به بندگان می داند که از جانب خداوند برای بشر قرار داده شده است (1) و برای لباس دو کار کرد عمده بیان می دارد ؛ یکی پوششی که اندام انسان را می پوشاند و دیگر ، جنبه ی زینت بخشی لباس برای انسان است (2) البته باید توجه داشت ، که لباس هر چند به عنوان پوشش و زینت برای انسان مطرح است اما در عین حال ، لباس درحفظِ سلامت مادی و معنوی آدمی نیز مؤثر می باشد .
  • در بخش سلامت مادیِ لباس ، جنس والیافی که تشکیل دهنده ی لباس است نباید از موادی تشکیل شده باشد که به بدن وپوست انسان ضرر برساند و یا مانعی برای رسیدن هوا به پوست بدن باشد و از نظر حجم واندازه نباید بگونه ای باشد که اندام انسان را تحت فشار قرار داده و موجب عوارضی برای اعضای مختلف بدن باشد ، همانگونه که در لباس های تنگ وچسبان ، این موضوع مصداق پیدا می کند ، البته باید توجّه داشت که وقتی از لباس سخن گفته می شود ، مقصود هر نوع پوششی است که مورد استفاده انسان قرار می گیرد ، که شامل کلاه ، دستکش ، جوراب وکفش نیز می شود .
  • و در بخش سلامت معنوی ، لازم است لباس بگونه ای باشد که ارزش های اخلاقی و فرهنگی انسان را حفظ نموده و استفاده از برخی از انواع پوشش ، موجب نگردد حیا و تقوای انسان کاهش پیدا نموده و یا ارزش های فرهنگی بیگانه درفرد وجامعه گسترش پیدا کند ، همانگونه که این موضوع در برخی از مُدهایِ وارداتیِ مشاهده می شود ، علاوه بر اینکه لباس شایسته است مناسب سن ، جنسیت ، و جایگاه هر فرد در جامعه نیز باشد ، چون در غیر اینصورت شخصیت اجتماعی انسان مورد آسیب قرار می گیرد .
  • و با توجّه به آیه ای از قرآن که به آن اشاره شد ، می توان گفت آیه ی مورد نظر از طرفی به سلامت معنوی واخلاقی انسان نظر دارد ، چون می فرماید : لباس برای پوشاندن بدن (شرمگاه) انسان است که موجب حفظِ حیا وعفّت می گردد و از سوی دیگر به جنبه های روانی در انسان اشاره دارد چون می فرماید : لباس برای زینت یافتن انسان می باشد که به نیازِ آدمی به ابعاد زیبایی شناختی اشاره دارد .

---------------------

1-اعراف/26

2-(یا بَنی‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُون : اعراف/26) رک:  العرفان فی فقه القرآن، ج‏1، ص: 93‏


سلامت نفس

  • همانگونه که جسم انسان بیماری و سلامت دارد ، روح انسانی نیز دچار سلامت و بیماری می گردد ، انسان ها هنگامیکه بیمار می شوند ، در صدد معالجه و درمان بیماری ِ خود برآمده و باز یافتن دوباره سلامتی برای آنان مهم است ، ولی گروهی از انسان ها هنگامیکه روح آنان  بیمار می گردد ، در مرحله ی نخست متوجّه بیماری روحی خود نگردیده و در مرحله ی بعد در صدد معالجه ی آن بر نمی آیند .
  • شاید بتوان گفت ؛ نشناختن ابعاد روحی انسان ونقشی که آن در سعادت و یا شقاوت دنیا وآخرت انسان دارد ، سبب بی توجّه ای برخی از انسان ها به درمان بیماری های روحی شده است ، مثلاً فردی که به بیماری حسادت دچار است ، در بسیاری از موارد ، به وجود حسادت در نفس خویش آگاهی نداشته و لذا قدمی برای درمان آن بر نمی دارد و چه بسا ، نداند ، حسد یک بیماری است ، امام علی علیه السلام می فرمایند : "حسد بدترین بیماری ها می باشد" (1) زیرا درمان آن به سادگی امکان پذیر نبوده وانسان نیازمندِ معرفت و عزم واراده ای نیرومند برای درمان آن می باشد
  • روح انسانی در آغاز تولّد ، پاک و به دور از آلودگی ها می باشد ، ولی به مرور زمان و بر اثر اعمال ناپسندی که انسان انجام می دهد ، تدریجاً آلوده می گردد و دچار بیماری خواهد شد ، در این راستا گناهان از جمله ی عواملی است که تأثیر زیادی در آلوده ساختن روح انسان دارد  ، و در مقابل دور نگاه داشتنِ روح از گناهان و بهداشت معنوی از مهمترین کارهایی است که در جهت سلامت روح انجام می شود .
  • امام علی علیه السلام می فرمایند : "شرّ وبدی را از دل خویش ، محو کن تا روحت پاک و عملت پذیرفته شود " (2)  بر اساس این سخن ، وقتی دل انسان به بدی ها دچار شود ، اثر آن در نفس آدمی آشکار می شود  واگر انسان دل خود را از بدی هایی چون افکار گناه آلود ، حسادت ، کینه وانتقام و بد گمانی پاک کند ، نفس آدمی هم پاکیزه می گردد و این پاکیزگیِ نفس تأثیر در قبول شدن اعمال انسان خواهد داشت .

____________________

1-(الحسد شرّ الأمراض) غرر الحکم

2-(امح الشّرّ من قلبک تتزکّ نفسک و یتقبّل عملک) غرر الحکم ‏


اعتدال

  • همانگونه که خداوند حالات مختلفی از شادی و سرور را در انسان قرار داده ، در مقابل حالاتی چون ترس ، نگرانی و غمّ را نیز برای انسان مقدر فرموده است ، شاید برخی تصور کنند ، وجود حالاتی که برای انسان درد آور ورنج آور می باشد ، امری بیهوده و زائد می باشد در صورتیکه هر کدام از این حالات برای دلیل و حکمتی در وجود انسان ، قرار داده شده است .
  • مثلاً اگر ترس نباشد ، انسان خود را از خطرات حفظ نخواهد کرد ، و اگر نگرانی نباشد انسان وسایل ایمنی را برای خود فراهم نمی کند و اگرغم واندوه نباشد ، انسان به جبران آنچه از دست داده و برای آن اندوهناک شده ، روی نمی آورد و اگر خشم نباشد ، انسان به دفاع از خود نمی پردازد ، از این رو وجود چنین حالاتی در انسان لغو وبیهوده نخواهد بود ، ولی باید توجّه داشت ، هر کدام از این حالات ، حد قابل قبولی دارد که در صورتِ افراط یا تفریط در آن و گذشتن از حد اعتدال ، انسان را دچار مشکل نموده وگاه او را با بیماری مواجه می کند .
  • آنچه در این راستا مهم است ، شناخت حد اعتدال درحالات مختلف و بکارگیری مناسب وبجای از آنها است ، مثلاً ترسیدن از موضوعات جزئی و کوچک که غالب مردم از کنار آن به صورت عادی عبور می کنند ، افراط در ترسیدن است و یا نگران شدن در برابر مسائل کم اهمیت ، نگرانی بی جا می باشد ، یا تأسّف و اندوه در برابر چیزهایی که جبران کردن آن سهل و آسان است ، افراط در غم خوردن است و یا خشم گرفتن در باره ی موضوعات کم اهمیت ، زیاده روی در خشم وغضب می باشد .
  • برای رسیدن به حد اعتدال در این حالات ، نیازمند خو نسردی و خویشتنداری در بکار گیری چنین حالات در جریان حوادثی هستیم که ما را از میانه روی خارج می کند ، مثلاً با کوچک و کم اهمیت دانستن برخی از حوادث و پیشامدها ، از شدت اندوه ونگرانی خود بکاهیم و یا با اعتقاد به حکمت الهی در حوادث تلخ ، احساس رضایت و پذیرش خود را در مورد آنها بیفزاییم ، و یا با عادت دادن خود و کاهش حساسیت خویش نسبت به رفتارهایی که خشم ما را بر می انگیزد ، از شدت خشم خود بکاهیم .

خیر است !

  • در میان گروهی از مردم مرسوم است که وقتی حادثه ای اتفاق می افتد ، در باره آن از واژه ی" خیر" استفاده نموده و با عبارتی چون : " إن شاء الله خیر است" در مورد آن حادثه ، جهتِ خیری را در نظر می گیرند ، هر چند که از جنبه ی خیرِ آن حادثه با خبر نباشند ، این موضوع اشاره به اعتقادِ مردم در مورد حکمت حوادث و اتفاقات دارد ، آنان معتقد هستند که هر اتّفاقی که به وقوع می پیوندد دارای علّت یا علّت هایی است که در بیشتر موارد از جزئیات آن آگاهی ندارند ولی در بستر زمان ممکن است ، این علّت برای انسان آشکار شود .
  • بر این اساس ، مشاهده می شود ، که مردمی که چنین اعتقادی دارند ، پس از یک حادثه تلخ و رنج آور ، حالت پذیرش و آرامشی در آنان پدید می آید و در برابر آن حادثه تلخ ، تاب آوری بیشتری از خود نشان می دهند و به نوعی از بی تابی و شکایت از زمین و زمان ، دست بر می دارند و به مرور زمان به نوعی با حادثه پیش آمده ، کنار آمده و خود را با آن سازگار می کنند .
  • علاوه بر اینکه وقتی گفته می شود : " إن شاء الله خیر است" به این اعتقاد اشاره دارد که خداوند جز خیر برای بندگان خویش نمی خواهد و اگر در اتفاق پیش آمده ، در ظاهر ، درد و رنجی وجود دارد ، ولی ممکن است در باطن خیری در آن باشد که بنده ی او از آن آگاهی ندارد ، و همین که این موضوع را یاد آوری می کند ، خیر خواهی خداوند نسبت به بندگان را در نظر آورده ، و موجب تسلّی خاطر او می گردد .
  • از این رو می توان گفت ؛ این سخن ، جمله ای است ، تسلّی بخش ، آرامش آفرین ، و امید افزا که در افرادی که چنین اعتقادی دارند ، حالت پذیرش و سازگاری با ناملایمات زندگی را ایجاد می کند و آنان را در بدست آوردن حالت تعادل ، پس از حوادث تلخ در زندگی ، کمک می کند .

اعتدال

  • همانگونه که خداوند حالات مختلفی از شادی و سرور را در انسان قرار داده ، در مقابل حالاتی چون ترس ، نگرانی و غمّ را نیز برای انسان مقدر فرموده است ، شاید برخی تصور کنند ، وجود حالاتی که برای انسان درد آور ورنج آور می باشد ، امری بیهوده و زائد می باشد در صورتیکه هر کدام از این حالات برای دلیل و حکمتی در وجود انسان ، قرار داده شده است .
  • مثلاً اگر ترس نباشد ، انسان خود را از خطرات حفظ نخواهد کرد ، و اگر نگرانی نباشد انسان وسایل ایمنی را برای خود فراهم نمی کند و اگرغم واندوه نباشد ، انسان به جبران آنچه از دست داده و برای آن اندوهناک شده ، روی نمی آورد و اگر خشم نباشد ، انسان به دفاع از خود نمی پردازد ، از این رو وجود چنین حالاتی در انسان لغو وبیهوده نخواهد بود ، ولی باید توجّه داشت ، هر کدام از این حالات ، حد قابل قبولی دارد که در صورتِ افراط یا تفریط در آن و گذشتن از حد اعتدال ، انسان را دچار مشکل نموده وگاه او را با بیماری مواجه می کند .
  • آنچه در این راستا مهم است ، شناخت حد اعتدال درحالات مختلف و بکارگیری مناسب وبجای از آنها است ، مثلاً ترسیدن از موضوعات جزئی و کوچک که غالب مردم از کنار آن به صورت عادی عبور می کنند ، افراط در ترسیدن است و یا نگران شدن در برابر مسائل کم اهمیت ، نگرانی بی جا می باشد ، یا تأسّف و اندوه در برابر چیزهایی که جبران کردن آن سهل و آسان است ، افراط در غم خوردن است و یا خشم گرفتن در باره ی موضوعات کم اهمیت ، زیاده روی در خشم وغضب می باشد .
  • برای رسیدن به حد اعتدال در این حالات ، نیازمند خو نسردی و خویشتنداری در بکار گیری چنین حالات در جریان حوادثی هستیم که ما را از میانه روی خارج می کند ، مثلاً با کوچک و کم اهمیت دانستن برخی از حوادث و پیشامدها ، از شدت اندوه ونگرانی خود بکاهیم و یا با اعتقاد به حکمت الهی در حوادث تلخ ، احساس رضایت و پذیرش خود را در مورد آنها بیفزاییم ، و یا با کاهش حساسیت خویش نسبت به رفتارهایی که خشم ما را بر می انگیزد ، از شدت خشم خود بکاهیم .

خاطرات

  • همه ی انسان ها کم و بیش در زندگی خود خاطرات تلخ و شیرینی دارند ، که گاه به مرور ویاد آوری آن خاطرات می پردازند ، پس از هر خاطره ، احساس خوب یا بدی حاصل شده و انسان تا مدت ها ، لحظات خود را با یادآوری آنها سپری می کند ، و گاه انسان به یاد آوریِ خاطره در تنهایی خود ، اکتفا نکرده و آن را برای دیگران نیز بازگو می کند و همان احساس خوب یا بد را به دیگران منتقل می نماید .
  • از آنجایی که هر احساس مثبت یا منفی به مرور زمان و بر اثر تکرار ، حالت های ثابتی را در روح انسان ایجاد نموده و می تواند در سلامت فکری و روانی انسان تاثیر گذار باشد ، شایسته است هر فردی خود را از احساساتِ منفی و زیان باری که به مرور زمان حال انسان را به سمت وسویِ ناخوشایندی متمایل می کند ، دوری نماید و به عکس خود را در معرض احساسات خوشایندی که حال انسان را به سمت خوبی متمایل می نماید ، در آورد .
  • در این راستا ، مطالعه ی خاطرات امید آفرین ، آموزنده ، و انگیزه بخشی که از دیگران انتشار یافته است نیز می تواند در سلامت ذهن و باورهای ما اثر گذار باشد و شایسته است هم خود از آن بهره جسته و هم دیگران را به مطالعه ی آن توصیه نمود ، و از سوی دیگر مطالعه ی خاطرات کسانی که از ناکامی ها و تجربیات نا خوشایند خود در زندگی سخن می گویند به همان اندازه می تواند حال خوش ما را ، نا خوش گردانده و مسیر زندگی انسان را در جهت نا مناسبی قرار دهد .
  • از سوی دیگر شایسته است ، انسان خود را در معرض تجربه های مثبت و همراهی با افراد سالم و با انگیزه و امید قرار دهد تا خاطرات خوب و پسندیده ای از آنها برای خود به یادگار گذارد ، تا وقتی که آنها را یاد آوری می نماید از احساسات خوبی که تجربه نموده است ، خود و دیگران را بهره مند نماید ، زیرا لحظاتی را که اکنون در آن قرار داریم ، سپری خواهد شد و همه ی آنها تبدیل به خاطراتی می گردد که در آینده آنها را در ذهن خود مرور خواهیم کرد .

 

سعادت و سلامت

  • سلامت مفهومی است که دارای دو بُعدِ مادی و معنوی است ، سلامتِ مادی مربوط به جسم انسان است و سلامت معنوی مربوط به روح او می باشد ، هر کدام از این دو بُعد ، در یکدیگر تأثیر گذار است و با یکدیگر در ارتباط می باشد ، ولی گاهی این دو از یکدیگر قابل تفکیک می باشد ، به این معنا که ممکن است ، سلامت مادی باشد ولی سلامت معنوی نباشد ، و یا سلامت مادی وجود نداشته باشد ولی سلامت معنوی وجود داشته باشد .
  • آنچه نقشِ محوری در سلامت معنوی دارد ، ایمان و عمل صالح است ، این دو همانگونه که در سعادت دنیای انسان نقش دارند ، موجب سعادتمندی و رستگاری انسان در دنیای دیگر خواهند شد ، رعایت بسیاری از دستورات دینی ، تاثیر بسزایی در سلامت جسمی انسان دارد از جمله : در آیین اسلام به رعایتِ پاکی و نظافت در محیط زندگی توصیه ی فراوان شده ، و بهداشتِ فردی و اجتماعی را مورد توجّه قرار داده و دستور العمل های طبّی فراوانی از پیامبرصلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام به یادگار مانده است .
  • از سوی دیگر ، و در کنار بهداشتِ مادی ، به بهداشتِ معنوی توجّه بیشتری شده ، بهداشت معنوی شامل رعایت اصول اخلاقی و پیش گیری از آلودگی های اخلاقی می باشد که سلامت معنوی انسان را به خطر می اندازد ، امام علی علیه السلام می فرماید : اگر سلامت نفس و روح خودت را دوست داری و می خواهی عیب هایت پوشیده باشد ، کم سخن گو ، سکوتت را بسیار نما ، تا فکرت رشد یابد و دلت روشن شود و مردم از دستت در امان باشند . (1)
  • همانگونه که گفته شد ، سلامتِ مادی و معنوی با سعادتِ دنیا و آخرت انسان در ارتباط است ولی در این بین ، سلامت معنوی و سعادت اُخروی از ارزش بالاتری برخوردار و برای انسان یک اصل محسوب می شود و سلامت مادی برای آن همچون فرع و مقدّمه ای است ، در روایت است که پیامبر صلّی الله علیه وآله در خطبه ای که در فضیلت ماه مبارک رمضان ایراد فرمودند خبرِ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در ماه مبارک رمضان به ایشان دادند ، و اولین واکنش حضرت علی علیه السلام این بود که آیا دین من سالم می ماند یا نه ؟ که پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمودند : دین شما سالم خواهد ماند (2) از این روایت استفاده می شود که آنچه در سعادت انسان نقش محوری دارد ، سلامت دین است که با سلامت روح انسان در ارتباط است .

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

1-إن أحببت سلامة نفسک و ستر معایبک فاقلل کلامک و اکثر صمتک یتوفّر فکرک و یستنر قلبک و یسلم النّاس من یدک(غررالحکم)

2-بحارالأنوار ج : 42 ص : 190


صبر در مصیبت

  • واکنش انسان ها در هنگام سختی و دشواری با یکدیگر متفاوت است ، برخی به بی تابی و ناشکیبایی روی می آورند ، برخی به ناسزاگویی به زمین و زمان می پردازند ، گروهی به دنبال مقصّر می گردند ، برخی به اندوه وغصّه دچار شده و زانوی غم را بغل می گیرند ، عدّه ای آن را از بختِ بد خود دانسته و آن را به بد شانسی نسبت می دهند ، برخی آن را نوعی مجازات و کیفر برایِ گناهان خود می دانند ، و گروهی در سختی ها به صبر و شکیبایی روی می آورند .
  • در میان واکنش های مختلفِ افراد در هنگام سختی ها ، صبر ورزیدن ، معقول ترین رفتاری است که از انسان سر می زند ، صبر ورزیدن  باعث می شود ، افراد به بهترین وجهی با سختی که به آن دچار شده اند ، روبرو گردند ، به عکس کسانی که صبر را رها نموده و به نا شکیبایی و بی قراری روی می آورند ، با اینکار سختیِ کار خود را می افزایند ، امام علی علیه السلام می فرمایند : مصیبت یکی است و اگر بی تابی کردی دو تا می گردد (1)
  • یکی از چیزهایی که در تخفیف سختی ها و دشواری ها ، اثر گذار است ، اعتقاد به ثواب و پاداشی است که در برابر صبر در مصیبت به انسان تعلّق می گیرد ، و از اینجا می توان گفت : در نظر گرفتن چنین ثواب و پاداشی ، لطفی از جانب خداوند نسبت به بندگان است که با در نظر گرفتن آن ، انسان بتواند ، تحمّل خود را در مصیبت ها بیفزاید ، امام علی علیه السلام می فرمایند :  صبر تو در هنگام مصیبت ، آسیب و بلا را سبک و ثواب را می افزاید (2)
  • قرآن کریم در هنگام مصیبت توصیه می کند افراد مؤمن إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (3) بگویند (همانا ما از آن خداییم و به سوی او بازگشت می کنیم) این سفارش قرآن به افرادی که دچار بلا وسختی در زندگی می شوند ، از طرفی به آنان گوشزد می کند که انسان و همه ی موجودات و مخلوقات ملک خداوند است و خداوند آنطور که صلاح بداند در ملک خویش تصرف می کند و خداوند جز خیرِ و خوبی نسبت به آفریدگان خویش نمی خواهد واز سوی دیگر جهان آخرت را به انسان یاد آوری می کند و به انسان مسئولیت و پاسخگویی در برابر اعمال را گوشزد می نماید .
  • هنگامیکه انسان مؤمن با سختی ، بیماری ، مرگ و دشواری هایِ زندگی مواجه می گردد با توجّه به تربیت و آموزه های قرآنی بجای بی تابی کردن ، مقصّر دانستن دیگران ، ناسپاسی نمودن و ناسزاگویی به این و آن ، به خداوند پناه برده و با گفتن إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ » مالکیت خداوند نسبت به خود را یاد آوری و راضی به حکمت و صلاحدید الهی در باره ی بند ه اش می گردد و در اینجاست که از آرامش معنوی بهره مند خواهد شد .

-----------------------

1-المصیبة واحدة، و ان جزعت صارت اثنتین(غرر الحکم ص 262 شماره 5624 )

2- صبرک على المصیبة یخفّف الرّزیّة و یجزل المثوبة(غرر الحکم ص 282 شماره 6286 )

3-الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (بقره/156)


اهداف معنوی

  • انسان ها غالباً برای فعالیت های خود هدفی را در نظر می گیرند این هدف گاه جنبه ی مادی دارد و گاه جنبه ی معنوی ، گرچه برای بیشتر انسان ها اهداف مادی قابل فهم تر و احساس پذیرتر است و برای این دسته از افراد اهداف معنوی دور و خارج از دسترس جلوه می کند ، ولی در عین حال گروهی از انسان ها تنها به نتایج مادی کارهای خود اکتفا نکرده و به دنبال ثمرات معنوی فعالیت های خود نیز هستند و چه بسا برای این افراد اهداف معنوی در اولویت باشد .
  • مثلاً هدف گروهی از مردم از کسب وکار و فعالیت های اقتصادی ، فقط زنده ماندن و تلاش برای ادامه ی حیات است ، ولی برای دسته ی دیگری از مردم ، فعالیت اقتصادی ، هدف نهایی نمی باشد بلکه اهداف اقتصادی برای آنها وسیله ای است برای دست یابی به ارزش های انسانی ، اخلاقی و الهی ، لذا اگر آنها کار می کنند و به تلاش می پردازند برای آن است که نیرو بگیرند تا بتوانند به وظایف اخلاقی خود بپردازند .
  • برخی از صاحب نظران در این راستا مثال به حیوانات زده اند که فعالیت های آنان بر اساس غرایزی است که در وجود آنها به ودیعه نهاده شده و از آن غرایز تخلّف نمی کنند ، غرایزی چون خوردن ، آشامیدن ، استراحت کردن ، تولید مثل ، وتلاش برای اینکه سر پناه ، خانه و یا لانه ای برای خود داشته باشند ، از این رو برای حیوانات چیزی به نام ارزش های اخلاقی شناخته شده نیست و اگر از برخی از حیوانات چیزی را که انسان ها ، اسم آن را عاطفه می نامند ، مشاهده نمودیم ، باز آن نیز مربوط به غرایز آنان می باشد .
  • تفاوتی که انسان ها با حیوانات دارند در برخورداری آنان از ارزش های اخلاقی و معنوی است ، چیزی که برای حیوانات مطرح نمی باشد ، و از این رو انسان ها نسبت به حیوانات برتری خواهند داشت ، ولی در این راستا باید توجّه داشت ، اگر انسانی از ارزش های انسانی خود فاصله گرفت و هدفش فقط بر آوردن نیازهای غریزی خود شد ، در اینجاست که او سقوط خواهد نمود و از مسیر سلامت معنوی دور خواهد افتاد ، هرچند از لحاظ مادی و جسمی در شرایط خوبی باشد .

سلامت فکر

  • انسان از دوران کودکی نسبت به محیط اطراف خویش شناخت پیدا نموده و تمام آنچه را که می بیند و می شنود در ذهن او جای گرفته و درگوشه ای از آن ثبت شده و در آینده ی زندگی ، بخشی از آنها ، برای او یاد آوری می شود ، اینکه انسان ها به محیط اطراف خود چگونه نگاه می کنند و در باره ی آن به چه صورتی می اندیشند و چه تصوّری از آن دارند ، و رابطه ی بین انسان ها ، اشیاء و پدیده ها را چگونه تفسیر می کنند ، موجب پدید آمدن تفاوت هایِ فکری میان انسان ها  می گردد .
  • برخی ، افکار انسان را به افکار مثبت و منفی تقسیم نموده اند  ، بهره مندی از افکار مثبت نتایج مثبت و قابل قبولی را برای فرد و دیگران پدید می آورد و داشتن افکار منفی آثار ناخوشایند و نامطلوبی را برای فرد و دیگران به وجود می آورد ، اگر انسان اندیشه ی خیرخواهانه در سر داشته باشد ، نتیجه ی آن کمک و یاری رساندن به دیگران می شود ، و اگر انسان ، فقط به سود شخصی خود بیندیشد و فکر برتری جویی را در سر بپروراند ، از کمک کردن و دستگیری از دیگران خود داری نموده و چه بسا از زیان دیدن دیگران نیز خرسند می گردد .
  • همانگونه که برای جسم انسان ، بیماری و سلامت قابل تصوّر است ، برای فکر انسان نیز می توان ، سلامت و بیماری را در نظر گرفت ، فکر بیمار ، هم به روان انسان آسیب می رساند و هم به مرور زمان و تداوم چنین فکری ، اثر نا مطلوبی برای جسم انسان در پی خواهد داشت ، به تعبیر دیگر ، فکر بیمار در محدوده ی ذهن انسان ، باقی نمی ماند و جسم و روح او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد ، و فکر سالم ، هم به سلامت روانی انسان کمک می نماید ، و در ادامه ، جسم او را بی نصیب نخواهد گذاشت .
  • کسانی که در صدد آزار رساندن به دیگران هستند ، و یا همیشه به دنبال انتقام بوده و از گذشت و چشم پوشی بهره ای ندارند ، از سلامت فکری بهره مند نمی باشند ، و کسانی که به دنبال سود رسانی و کمک به دیگران بوده و اهل گذشت و چشم پوشی از خطای دیگران هستند ، از سلامت فکری برخوردار می باشند ، اینکه ما در باره ی دیگران و جامعه چگونه می اندیشیم و چه نگاهی در باره ی خود و سایر انسان ها داریم ، معیاری برای تعیین بیماری و سلامت فکری ما خواهد بود  .

ترس از بیماری

  • فردی را تصور کنید که یکی از دوستانش دچار بیماری سختی شده است و به علت شرایط بیماری و نیاز به مداوا و درمان به ناچار توانایی ادامه ی کار در محل کار را خود را نداشته و خانه نشین شده و به همین جهت شرایط دشواری برای او و خانواده اش پیش آمده است ، حال این فرد برای دوستش نگران است و حتی شب ها خوابش نمی برد و پیش خود فکر می کند ، نکند چنین شرایط برای من پیش آید و من نیز بیمار شوم و از کار خود بیکار شده و همانند دوستم توانایی ادامه ی کار را نداشته باشم و خانواده ام در تنگنا قرار گیرند . !
  • وقتی به چهره ی این فرد نگاه می کنید او را نگران و اندوهناک می بینید و هنگامیکه از او سؤال می کنید ، چرا چند وقت است تو را نگران می بینم ؟ ، او علت نگرانی خود را برای شما تعریف می کند وحتی ابراز می دارد بخاطر همین موضوع ، شب ها  دچار بی خوابی می شوم ، و شما چون فرد آگاهی هستید برای کمک به این فرد ، چند توصیه به او می نمایید :
  1. -انسان نمی تواند پیش بینی کند ، چه حوادث و اتفاقات نا گواری در آینده برای او پیش می آید و اگر بخواهد به همین جهت دائماً در نگرانی و ترس به سر برد ، با دست خود زندگی کردن را برای خویش تلخ و دشوار خواهد نمود و به هیچ وجه روی آرامش را نخواهد دید .
  2. -انسان بجای اینکه افکار منفی را در ذهن خویش بپروراند ، می تواند افکار مثبت و رضایت بخش را در ذهن خود مرور کند ؛ بجای اینکه نسبت به آینده نا امید باشد و دائماً فکر کند بیمار می شود ، می تواند به سلامت و موفقیت خویش و تلاش برای رسیدن به اهداف خود فکر کند .
  3. -گرچه بیمار شدن یک دوست برای انسان سخت است و خواه نا خواه ، موجب نگرانی انسان می گردد ، ولی تنها با نگران شدن ، هیچ کمکی نسبت به او صورت نمی پذیرد و علاوه وقتی این نگرانی در ما ، از حد طبیعی و متعارف آن بگذرد ، ما به خود نیز آسیب وارد کرده ایم .
  4. -بجای ترس و نگرانی های افراطی ، باید ببینیم چه کمک مادی یا معنوی می توانیم به دوست خود داشته باشیم ، آیا می توانیم بخشی از هزینه های مادی زندگی او را تأمین کنیم ؟ آیا می توانیم به او روحیه و امید دهیم؟ آیا می توانیم با سخنان خود نگرانی های او را کم نماییم ؟
  5. -اگر نگران بیمار شدن خود در آینده هستیم ، اولین وظیفه ی انسان رعایت بهداشت در زندگی است ، حتّی رسولخدا صلی الله علیه وآله نظافت (و بهداشت) را از ایمان دانسته اند (1) ، بنابراین باورهای مذهبی نیز انسان را به رعایت نظافت و پاکی در زندگی توصیه کرده است .
  6. -به ما توصیه شده در تمام شرایط زندگی به خداوند توکّل کنیم و ضمن تلاش برای رسیدن به اهداف خود در زندگی ، خود را به خدا سپرده و نگران حوادث و اتفاقات ناگوار در زندگی نبوده و بدانیم خداوند روزی رسان به بندگان است و خداوند در شرایط سخت و دشوار انسان را تنها نمی گذارد و بر اثر این بینش است که انسان به آرامش دست می یابد .
  7. -یکی از کارهای مهم و تأثیر گذار ، دعا کردن برای عافیت و سلامتی است ، چه سلامتی خود و چه سلامتی دیگران ، لذا انسان می تواند در هر حال چنین در خواستی را از خداوند داشته باشد ، و چه بهتر در حال عبادت ، از خداوند این عافیت را طلب نماید ، مثلاً در سجده آخر نماز بگوید : " یا ولیَّ العافیةِ ، نَسئَلُکَ االعافیةَ ، عافیةَ الدُّنیا و الآخرةِ" : ای صاحب و مالک عافیت ، از تو عافیت دنیا وآخرت را در خواست می کنیم .

---------------------

1-طب النبی (ص) ص 19


قدر شناسی

  • هنگامیکه فردی دچار بیماری سختی می گردد ، ممکن است بسیاری از فعالیت های روزمره او تعطیل شده وحتی قادر به ادامه کار و فعالیت نباشد ، در اینجا همسر ، فرزندان و بسیاری از نزدیکان و دوستان او از وضعیتی که برای او پیش آمده ناراحت و نگران شده و هر کدام تلاش می کنند به نوعی که بتوانند به او کمک نموده و یاری رسانند و حداقل کاری که ممکن است برای او انجام دهند دعا برای سلامتی او می باشد .
  • اگر بیماری او از نوع واگیر داری باشد که حتی نتوان بدون تجهیزات لازم به او نزدیک شد ، چه بسا باید او را در قرنطینه ای قرار داد که از تماس مستقیم با افراد ممنوع گردد ، لذا زندگی او از شرایط عادی خارج شده و دچار محدودیت های بسیاری خواهد شد ، حال اگر افراد بسیاری در جامعه در معرض چنین بیماری واگیر داری قرار گیرند ، بسیاری از فعالیت های روزمره دچار اختلال شده و بسیاری از مراکز و اجتماعات به تعطیلی کشانده خواهد شد .
  • در اینگونه موارد و شرایط سخت و دشوار است که انسان قدر نعمت سلامتی و آزادیِ فعالیت های روزمره و روابط اجتماعی خود با همنوعان خویش را خواهد دانست و متوجه خواهد شد که چه نعمت هایی داشته که فعلاً از آنها محروم شده است ، از طرفی در چنین شرایط سخت و دشواری است که تجربیات جدیدی برای مقابله با بیماری ها برای بشر حاصل خواهد شد و در اینصورت است که به حکمت بسیاری از مشکلات پی خواهد برد .
  • شاید برخی از انسان ها در شرایط عادی متوجّه محبت های اطرافیان خود و سایر افراد جامعه نگردند ولی هنگامیکه شرایط سختی مانند بیماری و یا بلایای طبیعی رخ می دهد در آن زمان است که عواطف انسانی به هیجان در می آید و هر کس به نوعی که می تواند به کمک همنوعان خود می شتابد ، در اینجاست که انسان ها در می یابند که چقدر به کمک های دیگران نیازمندند و در اینجاست که عشق و ایثار و فداکاری معنا پیدا می کند .

 


 

سعادت و سلامت

  • سلامت مفهومی است که دارای دو بُعدِ مادی و معنوی است ، سلامتِ مادی مربوط به جسم انسان است و سلامت معنوی مربوط به روح او می باشد ، هر کدام از این دو بُعد ، در یکدیگر تأثیر گذار است و با یکدیگر در ارتباط می باشد ، ولی گاهی این دو از یکدیگر قابل تفکیک می باشد ، به این معنا که ممکن است ، سلامت مادی باشد ولی سلامت معنوی نباشد ، و یا سلامت مادی وجود نداشته باشد ولی سلامت معنوی وجود داشته باشد .
  • آنچه نقشِ محوری در سلامت معنوی دارد ، ایمان و عمل صالح است ، این دو همانگونه که در سعادت دنیای انسان نقش دارند ، موجب سعادتمندی و رستگاری انسان در دنیای دیگر خواهند شد ، رعایت بسیاری از دستورات دینی ، تاثیر بسزایی در سلامت جسمی انسان دارد از جمله : در آیین اسلام به رعایتِ پاکی و نظافت در محیط زندگی توصیه ی فراوان شده ، و بهداشتِ فردی و اجتماعی را مورد توجّه قرار داده و دستور العمل های طبّی فراوانی از پیامبرصلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام به یادگار مانده است .
  • از سوی دیگر ، و در کنار بهداشتِ مادی ، به بهداشتِ معنوی توجّه بیشتری شده ، بهداشت معنوی شامل رعایت اصول اخلاقی و پیش گیری از آلودگی های اخلاقی می باشد که سلامت معنوی انسان را به خطر می اندازد ، امام علی علیه السلام می فرماید : اگر سلامت نفس و روح خودت را دوست داری و می خواهی عیب هایت پوشیده باشد ، کم سخن گو ، سکوتت را بسیار نما ، تا فکرت رشد یابد و دلت روشن شود و مردم از دستت در امان باشند . (1)
  • همانگونه که گفته شد ، سلامتِ مادی و معنوی با سعادتِ دنیا و آخرت انسان در ارتباط است ولی در این بین ، سلامت معنوی و سعادت اُخروی از ارزش بالاتری برخوردار و برای انسان یک اصل محسوب می شود و سلامت مادی برای آن همچون فرع و مقدّمه ای است ، در روایت است که پیامبر صلّی الله علیه وآله در خطبه ای که در فضیلت ماه مبارک رمضان ایراد فرمودند خبرِ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در ماه مبارک رمضان به ایشان دادند ، و اولین واکنش حضرت علی علیه السلام این بود که آیا دین من سالم می ماند یا نه ؟ که پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمودند : دین شما سالم خواهد ماند (2) از این روایت استفاده می شود که آنچه در سعادت انسان نقش محوری دارد ، سلامت دین است که با سلامت روح انسان در ارتباط است .

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

1-إن أحببت سلامة نفسک و ستر معایبک فاقلل کلامک و اکثر صمتک یتوفّر فکرک و یستنر قلبک و یسلم النّاس من یدک(غررالحکم)

2-بحارالأنوار ج : 42 ص : 190


برای دیگران

  • گروهی از مردم فقط به دنبال برطرف کردن نیاز های شخصی خود هستند ، ولی برخی دیگر از مردم ، تنها به نیاز های شخصی خود فکر نمی کنند بلکه در عین حال به رفع نیاز های دیگران نیز توجّه می کنند ، و در کنار این دو گروه نیز کسانی هستند که بر آوردن نیاز های دیگران برای آنها با اهمیت تر از نیاز های شخصی خودشان می باشد در این مورد است که ایثار و از خود گذشتگی معنا پیدا می کند و چنین افرادی می توانند به اوج انسانیت و معنویت راه پیدا کنند .
  • مثلاً پزشک یا پرستاری که به علت تعداد بیشماری از بیماران و شدت بیماری آنها و یا شیوع یک بیماری از خواب و استراحت خود صرف نظر می کند و چه بسا در این بین خود نیز دچار بیماری گردد نمونه ای از چنین ایثار و فداکاری است ، در مقابل چنین ایثار و از خود گذشتگی نیز کسانی هستند که فقط به دنبال سود شخصی خود بوده و نیاز دیگران برای آنها مهم نمی باشد مثلاً تاجر یا کاسبی که اقلام مصرفی مردم را در عین نیاز شدید افراد جامعه به آنها احتکار نموده تا با کمیاب شدن آنها و نیاز شدید افراد جامعه ، آنها را به قیمت بالاتری به فروش برساند ، چنین فردی از انسانیت سقوط و از اخلاق و معنویت دور شده است .

ناتوانی انسان

  • انسان همانند بسیاری از موجودات دیگر در معرض حوادث وآسیب های گوناگونی است که در زندگی او را تهدید می کند از این رو است که انسان همواره به دنبال راهی می گردد که از خود مراقبت و محافظت نماید ، اما در عین حال همیشه انسان در محافظت از خود به موفقیت نمی رسد و چه بسا سلامت و حتی جانش را در این راه از دست می دهد .
  • در ناتوانی انسان همین بس ، که گاه از ناحیه ی یک میکروب یا ویروسی که به چشم نمی آید و به صورت عادی دیده نمی شود ، سلامتش به خطر می افتد و زمین گیر می شود ، و گاه دارو و درمان نیز در باره ی او کار ساز نبوده و نعمت سلامتی را از او سلب می کند و ممکن است مدت ها در بستر بیماری افتاده و یا بالاخره بیماری او را از پای در آورد .
  • این ناتوانی انسان در برابر حوادث و بیماری ها ، به انسان گوشزد می کند که به توانایی های محدود خود مغرور و فریفته نشود و به ضعف و ناتوانی خود در برابر آفریننده ی جهان اقرار و اعتراف نموده و در برابر او خاضع وتسلیم بوده و سعی کند نه به خویشتن ظلم نماید و نه به دیگران .
  • از همین جاست که انسان همواره نیاز دارد خود را در پناه خداوند قرار داده و از خداوند بخواهد به ضعف و ناتوانی او رحم کند ، این موضوع به این معنا نیست که به فکر چاره نباشد و یا به بهداشت و دارو و درمان بی توجّه باشد ، بلکه به این معناست که در عین توجّه به هر آنچه که لازم است ، خداوند و قدرت او را به فراموشی نسپارد . و همواره از او یاری طلبد و بگوید : اللَّهُمَّ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی : خدایا به ناتوانی و چاره جویی اندک من رحم نما . (1)

--------------------

1-مستدرک‏ الوسائل  ج   9   ص  427 ‏

 


ناتوانی انسان

  • انسان همانند بسیاری از موجودات دیگر در معرض حوادث وآسیب های گوناگونی است که در زندگی او را تهدید می کند از این رو است که انسان همواره به دنبال راهی می گردد که از خود مراقبت و محافظت نماید ، اما در عین حال همیشه انسان در محافظت از خود به موفقیت نمی رسد و چه بسا سلامت و حتی جانش را در این راه از دست می دهد .
  • در ناتوانی انسان همین بس ، که گاه از ناحیه ی یک میکروب یا ویروسی که به چشم نمی آید و به صورت عادی دیده نمی شود ، سلامتش به خطر می افتد و زمین گیر می شود ، و گاه دارو و درمان نیز در باره ی او کار ساز نبوده و نعمت سلامتی را از او سلب می کند و ممکن است مدت ها در بستر بیماری افتاده و یا بالاخره بیماری او را از پای در آورد .
  • این ناتوانی انسان در برابر حوادث و بیماری ها ، به انسان گوشزد می کند که به توانایی های محدود خود مغرور و فریفته نشود و به ضعف و ناتوانی خود در برابر آفریننده ی جهان اقرار و اعتراف نموده و در برابر او خاضع وتسلیم بوده و سعی کند نه به خویشتن ظلم نماید و نه به دیگران .
  • از همین جاست که انسان همواره نیاز دارد خود را در پناه خداوند قرار داده و از خداوند بخواهد به ضعف و ناتوانی او رحم کند ، این موضوع به این معنا نیست که به فکر چاره نباشد و یا به بهداشت و دارو و درمان بی توجّه باشد ، بلکه به این معناست که در عین توجّه به هر آنچه که لازم است ، خداوند و قدرت او را به فراموشی نسپارد . و همواره از او یاری طلبد و بگوید : اللَّهُمَّ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی : خدایا به ناتوانی و چاره جویی اندک من رحم نما . (1)

--------------------

1-مستدرک‏ الوسائل  ج   9   ص  427 ‏

 


غفلت انسان

  • انسان ها دارای حالات گوناگونی هستند که شاید برخی از آنها بطور ثابت در انسان نباشد و به مناسبت های مختلف تغییر کند ، برخی از این حالات ، ویژگی های خوشایندی برای انسان در پی داشته و برخی از آنها ویژگی های دردناک و ناخوشایندی دارد ، حالاتی مانند : ترس ، نگرانی ، غم ، اندوه ، اضطراب ، افسردگی ، نا امیدی ، بی رغبتی ، بی میلی و حالاتی چون : شادی ، نشاط ، سر زندگی ، امیدواری و .
  • یکی از حالاتی که گاه برای انسان پدید می آید ، حالت غفلت است ، معمولاً در چنین حالتی انسان نسبت به یک سری از موضوعاتی که در زندگی برای او مهم است ، بی توجّه خواهد شد و بر اثر این بی توجّه ای ، ممکن است حوادث ناگواری نیز برای او اتفاق بیفتد ، غفلت هم در مسائل مادی پیش می آید و هم در مسائل معنوی و هر کدام پیامدهای مخصوص به خود را دارد .
  • یکی از موضوعاتی که غفلت نسبت به آن قابل تصوّر است ، موضوع سلامتی است ، این سلامت هم جنبه ی مادی دارد و هم جنبه ی معنوی ، غفلت از سلامت مادی زمانی برای انسان پدید می آید که انسان فکر می کند حالت سلامت برای او دائمی است و هیچگاه بیمار نخواهد شد ، و چون به سلامتی در وجود خود عادت کرده ، در ناخود آگاه خود تصور می کند چنین حالتی ثابت و پایدار است و هیچگاه تغییر نمی کند ، بر اثر چنین پنداری است که از رعایت بهداشت در زندگی و مسائل شخصی خود غفلت نموده و به همین جهت خود را در معرض بیماری قرار خواهد داد .
  • در بحث سلامت معنوی نیز چنین حالتی رخ می دهد ، به این معنا که انسان تصّور کند چون جسمش سالم است ، پس روح او نیز سالم است و بیماری روحی برای او وجود ندارد ، در حالی که ممکن است انسان گرفتار انواع بیماری های اخلاقی چون : حسد ، کینه ، دشمنی ، بدگمانی ، بخل و . باشد ولی خود را انسان خوبی بپندارد و از نقایص و عیوب اخلاقی خود غفلت بورزد و بر اثر چنین پنداری خود را از کمالات انسانی و اخلاقی محروم نماید .

 

  • انسان در حوادث و اتفاقات ناگوار در زندگی همانگونه که ممکن است از نظر جسمی و مادی دچار مشکل گردد به همان میزان احتمال دارد از نظر روانی و معنوی نیز در معرض آسیب قرار بگیرد ، مثلاً زمانی که انسان در معرض بیماریِ دشوار و نگران کننده ای قرار می گیرد به موازات سختی ها و تنگناهایی که برای جسم او پیش می آید ممکن است از نظر ذهنی و روانی نیز دچار رنجش و فشار روحی باشد و اگر این وضعیت ادامه دار باشد در برخی از افرادی که ایمان ضعیفی دارند ممکن است تردیدی در باور های آنان نسبت به خداوند و امور مقدس نیز پیش آید .
  • داشتن یک برنامه عبادی و معنوی مستمر در زندگی به انسان کمک می کند در سختی ها و دشواری های زندگی قدرت سازگاری بیشتری با شرایط سخت را داشته و رابطه ی معنوی بهتری را با خدا برقرار نماید ، از سوی دیگر افراد با ایمان باور دارند برای تمام اتفاقات زندگی یک حکمت و فلسفه ای وجود دارد و این باور به آنان کمک خواهد نمود سختی ها را بهتر تحمّل و پذیرا بوده و کمتر زبان به شکوه و شکایت باز کنند و در مجموع بهتر به آرامش در زندگی دست یابند .  

  • معمولاً انسان ها در خوشی های زندگی ، از خود شادی ، نشاط و خوشحالی نشان داده و در نا خوشی هایِ زندگی از خود ، غم ، اندوه ، و نگرانی بروز می دهند و هر انسانی کم و بیش این دو حالت را در طول عمر خود تجربه کرده است ، بسیاری از انسان ها در دنیا تلاش می کنند ، حالت های خوب و رضایت بخش آنها بیشتر و پایدارتر باشد و حتی سعی می کنند به امور نا خوشایند فکر نکنند تا حال خوش آنان از بین نرود و پایدار تر باشد .
  • ولی همواره در زندگی حوادث و اتفاقاتِ تلخ و دردناکی پیش می آید که خارج از اراده و خواست انسان است و به دنبال آن حال خوش آدمی را از بین برده و ناراحتی را برای او به ارمغان می آورد ، از جمله آنها : حوادث و بلایای طبیعی ، جنگ ها و نزاع ها ، و یا بیماری های فراگیری است که کام انسان را تلخ می کند ، تمام این حوادث و پدیده هایی که در ظاهر برای انسان نا مطلوب و ناخوشایند است ، نشاندهنده ضعف و ناتوانایی انسان در مقابله ی با آنهاست ، گر چه بشر امروز نسبت به گذشته از امکانات و استعداد های بیشتری بهره مند شده است ، امّا با این حال در برابر بسیاری از این تلخی ها و دشواری ها درمانده می شود .
  • قرآن کریم مثال زیبایی از درماندگی انسان در سختی و دشواری های زندگی ذکر می کند ، و مسافرینی را که در یک کشتی سوار و در دل دریا همراه با نسیم و بادی ملایم در حرکت هستند مثال می زند و از خوشحالی و نشاط و شادی آنان سخن می گوید ، سپس از طوفان و موجی می گوید که گریبانگیر کشتی و مسافرینش می گردد ، وقتی انسان ها در چنین وضعیتی قرار می گیرند به ناگاه آن فطرت خفته آنان بیدار می شود و خداوند را خالصانه می خوانند و نجات خویش را در خواست نموده و حتی با خداوند قول و قراری می گذارند که اگر ما را از این وضعیت نجات دهی ما رفتارمان را تغییر می دهیم و از سپاسگزاران خواهیم شد .!
  • خداوند در چنین شرایطی دعای آنها را اجابت نموده و آنان را از این تنگنا نجات می دهد ، ولی پس از مدتی این انسان های فراموشکار دوباره به رفتار سابق خود برگشته و بنای ظلم و ستم را در زمین آغاز می کنند و پیمانی را که با خدا بستند به دست فراموشی می سپارند (1) ، از این مثالی که قرآن برای ما ذکر نموده ، می توان استفاده نمود که سختی ها و تنگناهای زندگی هر کدام حکمت هایی دارد و انسان ها در جریان این سختی ها مورد آزمایش قرار می گیرند و برخی از آنان از این آزمون ها سربلند بیرون آمده و برخی دیگر در آنها شکست می خورند .

---------------------

1-یونس/22 و 23


 

  • موجودات و مخلوقات گوناگون دارای آثاری متعددی هستند ، که آفریننده ی آنها بر اساس حکمت خود ، این آثار را در آنها قرار داده است ، انسان ها نیز بر اثر آگاهی از خواص و ویژگی هایی که در هر یک موجودات مختلف وجود دارد از آنها در جهت نیازمندی های خود بهره می گیرند ، خورشید ، ماه ، آب ، باد ، خاک ، گیاه و حیوان و بسیاری دیگر از موجودات دیگر هر کدام از خاصیتی بهره مند هستند که ادامه ی حیات بشر به استفاده درست و مناسب از آنها وابسته است .
  • یکی از انواع ارتباطی که برای انسان ذکر کرده اند ، ارتباط با جهان و محیط اطراف خویش است ، این ارتباط می تواند ، ارتباطی سازنده و یا ارتباطی مخرب باشد ، در نوع سازنده ، انسان حقوق اشیاء و موجودات دیگر را شناسایی و سعی در رعایت آنها دارد و در نوع مخرب آن ، انسان یا از حقوق موجودات دیگر آگاه نبوده و یا در صورت آگاهی از حقوق آنها ، تلاشی در رعایت آنها انجام نمی دهد و در اثر این نا آگاهی و عدم رعایت حقوق آنها ، هم به خود آسیب می رساند و هم به موجودات و محیط اطراف خویش ، در اینجاست که هم سلامت فردی و اجتماعی و هم سلامت محیط را به خطر می اندازد .
  • امروزه انسان ها بر اثر سود طلبی و منافع شخصی یا گروهی ، بصورت گسترده به محیط زیست ، طبیعت ، گیاهان و حیوانات و به تبع آن به جوامع انسانی ، آسیب های جبران ناپذیری وارد نموده که هم سلامت مادی انسان ها را به خطر انداخته و هم آسایش و آرامش را از آنان سلب نموده است ، در این شرایط انواع آلودگی هایی پدید آمده که حتی در برخی از مناطق آنان را از تنفّس هوای پاک محروم نموده و انواع امراض و بیماری ها را به آنان تحمیل نموده است .
  • به نظر می رسد گسترش آموزش های رسمی و غیر رسمی و به ویژه آموزه های دینی ، مبنی بر استفاده درست و صحیح از نعمت های خدا دادی ، تا حد زیادی به تصحیح رفتارها و استفاده های غلط و نادرست از منابع و پاکسازی محیط زندگی و محیط زیست کمک شایانی نموده و در راستای آن ، انسان ها از سلامت مادی و معنوی بیشتر بهره مند خواهند شد  .

 

  • خداوند نعمت های بسیاری را در اختیار بشر قرار داده تا بشر بتواند در این کره ی خاکی به زندگی خود ادامه دهد ولی تفاوت هایی بین انسان با سایر موجودات وجود دارد که یکی از آنها معنای زندگی» است ، اگر انسان را با حیوانات مقایسه کنیم ، شباهت هایی بین این دو مخلوق می توان مشاهده نمود ، از نیاز به خوردن ، آشامیدن ، خواب ، استراحت ، تولید مثل ، جذب و دفع ، و حالت هایی چون ترس ، نگرانی ، خشم ، محافظت از خود ، نیاز به خانه ، مسکن و امنیت و موارد دیگر ، ولی در حیوانات ، زندگی کردن چیزی فراتر از جنبه های غریزی و اشباع آنها نمی باشد و آنها هدف و معنایی فراتر از این مسائل ندارند .
  • هنگامیکه انسان را از این جهت با حیوانات مقایسه نموده ، مشاهده می کنیم که انسان ها ضمن بهره مندی از غرایزی که در حیوانات وجود دارد ، از استعدادهایی بهره مند هستند که حیوانات از آن بهره ای ندارند که یکی از آنها داشتن معنای زندگی است به این معنا که غیر از خوردن و آشامیدن و خورد و خواب ، انسان ها می توانند اهداف والایی داشته باشند که آنان را از این جهت برتر از بسیاری از مخلوقات دیگر قرار می دهد ، معنای زندگی یعنی هدف دار بودن ، از بُعد مادی فاصله گرفتن ، فراتر از مادیات را دیدن ، به جلو حرکت کردن ، تنها به ظواهر بسنده نکردن ، قدم گذاشتن در عالم معنویات ، آفریننده را شناختن ، نعمت های او را دیدن ، سپاس او را بجا آوردن و از او فرمان بردن و به جهان دیگر اعتقاد داشتن و به همنوع خویش نیکی نمودن .

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار

شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

 


خداوند بزرگ که آفریننده ی تمام مخلوقات به ویژه آدمی است ، در رفتار خویش با بندگان  روش مدارا را پیش گرفته و هدف از مدارای الهی با انسان ها فرصت دادن به آنها برای بازگشت از خطاها و تغییر رفتار از سوی آنها می باشد ، امام سجاد علیه السلام در مناجاتی می فرمایند :

و شگفت ‏تر از آن، بردبارى تو درباره من و درنگ تو از تعجیل در کیفر من است، و این به خاطر گرامى بودن من نزد تو نیست، بلکه به خاطر مدارا و احسان تو بر من است تا از معصیت خشم آور تو خود دارى کنم و از گناهان خوار کننده، دست بر دارم و نیز به خاطر آن است که گذشتن تو از من به درگاهت از کیفر من محبوبتر است (1)

از این رو می توان مدارای خداوند با بندگان را نوعی لطف و رحمت الهی در حق مردم به شمار آورد که فرصتی جدید را برای آنها به وجود می آورد تا دوباره به راه الهی باز گردند

امام سجاد علیه السلام در دعای دیگری به لطف و رحمت الهی در مدارای با بندگان اشاره می فرمایند :

آنگاه، براى این که طاعت ما را بیازماید به ما فرمان داد و براى اینکه شکر و سپاس ما را آزمایش کند ما را از امورى نهى فرمود. با آنکه ما بندگان از امر او سر پیچى کردیم و بر مرکب نافرمانى سوار شدیم، اما او بر عقوبت ما مبادرت نکرد و در انتقام خویش تعجیل نفرمود. بلکه با رحمت خاصّ خود از روى لطف و کرم با ما مدارا نمود و با رأفت و مهربانى، از روى حلم و بردبارى انتظار توبه و بازگشت ما را داشت (2)

آنگونه که از مدارا و کاربرد آن استفاده می شود آن است که در مدارا کردن نوعی بردباری و تحمّل کردن و واکنش نداشتن نسبت به بد رفتاری دیگران وجود دارد که این موضوع می تواند درسی برای انسان هایی باشد که بخواهند نسبت به همنوعان خویش با مدارا رفتار کنند ، از این رو میتوان مدارا کردن را نوعی مهارت در برخورد با بد رفتاری و دشواری های عملی معاشرت با انسان ها به حساب آورد که نتیجه ی آن سازگاری و نرمش نشان دادن با مردم است به ویژه اگر از سوی آنها رفتار مطلوبی انجام نشده باشد

مرحوم نراقی در کتاب جامع السعادات در باره مدارا می نویسد : مدارا از نظر معنوی نزدیک به رفق ( نرمخویی) است چون در مدارا نوعی سازگاری و همراهی نیکو با مردم  وجود دارد  ، هر چند که در مدارا تحمّل آزار مردم نیز هست  ولی در رفق نمی باشد  (3)

لذا خداوند در قرآن کریم به پیامبر صلی الله علیه وآله فرمان به مدارای با مخالفین می دهد :

(به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکى‏ها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مکن)! (4)

------------------------------

1- ترجمه‏ صحیفه‏ سجادیه(غرویان)    ج  1    ص  83      دعاى شانزدهم

2- ترجمه‏ صحیفه ‏سجادیه(غرویان)   ج   1    ص  33      دعاى اول

3- جامع‏ السعادات ج : 1  ص :  341

4- خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ ( اعراف /199)


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها